تاريخ يعني آيينه يي که هرچهره را آنچه است با زگوميکند
ارسالي جواد نصريان ارسالي جواد نصريان


مطالعه تاریخ فلسفه به دلایل زیادی برای هر انسان فرهیخته و علاقمند به دانش و فرهنگ لازم و ضروری است.ما در این جا سه دلیل عمده را ذکر می کنیم: 1- ما کسی را که از تاریخ چیزی نمی داند، دانش آموخته و با اطلاع نمی نامیم. ماهمه معترفیم که آدمی باید چیزی درباره تاریخ کشور خویش، پیشرفت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و موفقیتهای اد بی و هنری آن بداند. حتی بر چنین کسی لازم است تا اندازه ای در محیطی وسیع تر حتا درباره تاریخ دنیا و کشور های دیگر، چیز هایی بداند.مثلا از یک شرقي دانش آموخته و با فرهنگ، انتظارمی رود که شناختی درباره هخامنشیان، آريايي ها، تاریخ اسلام و وقایع آن، جنگ های مهمی که در کشور اتفاق افتاده و نیز شخصیت های تاریخی این سرزمین بداند. به همین دلایل، این امر نیز واضح است که چنین شخصی باید د ر مورد کسانی چون ابن سینا، فارابی، افلاطون و ارسطو چیزهایی بداند.یعنی اگر از یک هموطن دانش آموخته ما انتظار می رود که در باره افغانستان، منطقه و جهان چیزهایی بداند، صحیح نیست که او درباره چیزی که تاریخ بر پایه آن بنا شده است، یعنی فلسفه، نداند. بی معنی است اگر معتقد باشیم که باید درباره فاتحان و ویرانگران بزرگ آگاهی داشته باشیم، اما از سازندگان و آفرینندگان بزرگ و کسانی که واقعا به فرهنگ و تمدن بشریت کمک کرده اند، غافل بمانیم. اساسا هیچ کس نمی پندارد که اتلاف وقت است که مولوي ، عطار، حافظ یا سعدی یا کتاب های دانته و گوته را بخواند و آثار هنری دوران باستان را تماشا کند؛ زیرا اینها به خودی خود، ارزش ذاتی دارند و با آنکه تا کنون سالها از مرگ آفرینندگان آنان گذشته است، با این حال چیزی از ارزش آنها کاسته نشده است.بر همین اساس نیز مطالعه فکر افلاطون یا ابن سینا را نباید اتلاف وقت انگاشت؛ زیرا آفرینش های فکری آنها به عنوان پیشرفت ها و موفقیتهای برجسته فکری و روحی انسانی، پایدار و ماندنی است. شاعران بزرگی پس از حافظ و سعدی و گوته آمده اند؛ اما این امر از ارزش این سه شاعر گرانقدر نکاسته است. متفکران دیگری نیز پس از افلاطون و ارسطو در تاریخ فلسفه غرب و پس از ابن سینا در فلسفه اسلامی آمده اند؛ اما اين امر اهمیت و زیبایی فلسفه این فلاسفه را از میان نبرده است. 2- ممکن است گفته شود که:\"مکاتب مختلف فلسفی گذشته بقایای کهنه ای بیش نیستند و تاریخ فلسفه تاریخ نظامهای فکری مردود و ازلحاظ معنوی مرده است؛ زیرا می بینیم که هر یک از این مکاتب، مکتب دیگری را کنار گذاشته است. هر فلسفه ای دوره های شهرت و قبول عام داشته است؛ اما پس از مدتی مورد انتقاد و اعتراض واقع شده است. پس چرا باید این تاریخ را مطالعه می کنیم؟\"پاسخ این است که حتی اگر فرض کنیم که تمام فلسفه های گذشته تماما مردود بوده اند(که ابدا چنین نیست)، باز هم این مطلب درست است که: اشتباهات همیشه آموزنده اند. ملاحظه این که چه نتایجی از مقدمات صحیح و ناصحیح به وجود می آید، آموزنده خواهد بود و ما را از دچار شدن دوباره به آن خطاهای فکری باز خواهد داشت.اشتباهات فکری به دلیل ویژگی های ذهن آدمی اشتباهاتی است که در هر لحظه و هر جا امکان گرفتار شدن بدان ها وجود دارد و بدون مطالعه فکر گذشتگان و درک اشتباهات عقاید آن ها، ما باز در دام خطاهای فکری آن ها گرفتار خواهیم شد. 3- ممکن است گفته شود:\" مطالعه تاریخ فلسفه می تواند منجر به پدید آمدن شکاکیت در انسان شود.\"این گفته درست است؛ اما باید به خاطر داشت که توالی نظامها و زیاد بود آن ها لزوما ثابت نمی کند که پس هر فلسفه ای نادرست است؛ زیرا ممکن است مکاتب بعدی، یک مکتب را به دلایل غیر کافی و به اشتباه دور انداخته باشند و یا مقدمات غلطی اختیار کرده باشند.گواه این مطلب این که جهان، ادیان بسیاری به خود دیده است؛ مانند مسحیت، یهودیت و اسلام. صرف این که مکتبی مکتب دیگر را رد کرده باشد، ثابت نمی کند که آن مکتب واقعا نادرست بوده، بلکه برای این امر دلیل و برهان و استدلال کافی لازم است. به همین دلیل، بی معنی است که بگوییم که توالی و تعاقب فلسفه ها و تعداد زیاد مکاتب فلسفی دلیل و حجت است بر این که هیچ فلسفه درستی وجود ندارد و هیچ فلسفه صحیحی نمی تواند وجود داشته باشد. مضافا بر این که بسیاری از آراء و افکار در میان فلاسفه و نیز مکاتب فلسفی مشترک است و نباید چنین پنداشت که به تعداد مکاتب فلسفی و به تعداد فلاسفه، فلسفه های واقعا متمایز و متفاوت وجود دارند. به طور خلاصه تاریخ فلسفه برای هر کسی که بخواهد در دام اشتباهات فکری گذشتگان گرفتار نشود و دلیل بسیاری از وقایع جهان و تاریخ را بداند، حتمی و ضروری است.
ادبیات وتاريخ آسیا آسيا خا نه مشترک تما م آسيا يا ن ا ست! معرفی ادبیات آسیا با وسعت فراوان این قاره، زبانها و ملت‌ها و کشورهای گوناگون و متعدد بسی دشوار و شامل ادبیات خاورمیانه، هندوستان (شرق دور) جنوب و مشرق آسیا و جنوب شرقی آسیا و سایر نقاط دور و نزدیک این قاره‌ می‌گردد آثار ادبی و گفتار مردم در هر یک از مناطق این قارة وسیع از ناحیه (شمالي ترین) تا جنوبی‌ترین ناحیة آسیا و مناطق دیگر آسیائی یا شرقی حتی آثار ادبی باستانی خاورمیانه و مصر است که در آفریقا و ادبیات عرب از مراکش تا هندوستان حتی اسپانیا را شامل است. از طرف دیگر روسیه آسیائی، آسیائی نیست. شرق همیشه مقداری اعتبار و قوت در اروپا داشته و آن از روزگار رنسانس بوده است برخی از جمله ادیبان و طرز فکر فلسفی که بطور مهم و اصلی از بودائی در قسمت‌های بزرگ آسیا شایع و رایج‌گشته است می‌توان ذکر کرد در ادیبات آن دوره مخصوصاً داستانها و افسانه‌ها که از طرف نویسندگان مذهبی بما رسیده مجموعه‌های قصه‌ها از روزگاران نخستین در هند، چین و در دوره‌های دیرتر و اخیرتر کشورهای اسلام اولین دوره‌های ورود و دخول به اروپا از ادبیات یونانی آنها به مقادیر و تعداد فراوانی بر اجتماعات در قرون وسطی مؤثر افتاد. در مجموعه‌هائی مثل دکامرون جیوانی بوکاچیو، این قصه‌ها کاملا و بطور واضح ریشه‌های افسانه‌های شرقی دارد اما بایستی توجه شود که وضع اجتماعی و ادبی هرگز آنقدر بزرگ نبوده و اینکه در اروپا بزرگتر از کشورهای اصلیشان می‌باشد خود مسئله در خور بحثی است. تقسیمات فرهنگ ادبیات شرق می‌تواند بطور جداگانه بصورت پنج نوع و بخش فرهنگی تقسیم گردد و چهار آنها که نمایندة تمدنهای بزرگ یا گروههائی از تمدنهاست: 1- خاورمیانه باستانی که محل تولد و پیدایش بزرگترین و نخستین تمدنهای مصریان دره نیل بود، عبرانیان فلسطین و سومری‌ها، بابلی‌ها ‌و آشوری‌های بین‌النهرین و هیت‌تیت‌های آناطولی. همة این تمدنها (هیت‌تیت‌های اخیر) آثار ادبی مهم و جالبی از خود بجا گذاشته‌اند. 2- پس از قرن‌ها، تمدن اسلامی طلوع کرد و سبب بوجودآمدن دو پدیدة ادبی مهم عربی و خراساني(فارسی دري) گشت. ریشه‌ها و ا صول و مایه‌های ادبیات و فرهنگ فارسی خیلی بیشتر و جلوتر از ظهور محمدص (632-570) میلادی وجود داشت (خراسانيان قرنها پیش از ظهور اسلام تمدن و فرهنگی عظیم داشتند.) اما قدیمترین میراث بیشتر مثال و نمونه‌های هنری وصنعتی در کارهای دورة اسلامی که شکوه و جلال خراسانيا ن گذشته بود جلوه‌گر شد. ادبیات اسلامی بسرزمین‌های دور و نزدیک خاورمیانه راه یافت و نفوذ خود را به سراسر شمال آفریقا تا جبل‌الطارق گسترش داد و به اسپانیا یعنی جنوب غربی اروپا نفوذ کرد از طرفی نفوذ ادبی اسلامی تا دورترین نقطة جنوب شرقی آسیا یعنی اندونزيا راه پیدا کرد. زبان عربی از اصل سامی و زبان فارسی از ریشه هند و اروپائی و ادبیات عربی و فارسی کاملاً مشخص هستند چه با اینکه هر یک دارای میراث فرهنگی و ادبی جداگانه می‌باشند اما در دوره‌‌های اسلامی دارای یک میراث فرهنگی و ادبی مشترک شدند. 3- جنوب آسیا شامل افغا نستان ، هند وستان، بنگله ديش، پاکستان،ايرا ن ایالات هیمالیا هرچند یک ادبیات قابل توجه توسعه و تکامل یافته در هند اسلامی و بعد از آن بوجود آمد؛ در پاکستان و هندوستان بزبان اردو مرکب از فارسی و هندی آثار ادبی بزرگ بوجود آمد بسیاری از آثار بزرگ ادبی این نواحی اصل و ریشه سانسکریت دارد (یک زبان هند و اروپائی) و نسل‌های جدیدش و انعکاس مجسمی از فرهنگ هند است. اتحاد دینی و مذهبی و پافشاری ملی ادبیات این منطقه وسیع را بیشتر و متشابه‌تر از آن اروپا کرده است. 4- ادبیات شرق آسیا بوسیله چین از روزگاران باستان حکمفرما بود قدرت زیاد فرهنگ چینی از شبه جزیرة کوريا بسوی پائین حرکت می‌کند و در قدیمترین دوران و اعصار تمدن و ادبیات نفوذ می‌کند و بطور متناوب احیاء می‌شود گرچه زبانهای تکلمی بی‌شباهت هستند اما از نوع آسیائی اقیانوسی جاپان معلوم است که بطور قوی هر دو در تغییر و اصلاح بوده و بمقدار وسیعی افزایش و توسعه یافت. 5- از هندوستان بسوی مغرب از چین بشمال و کرانه‌های دریاها نفوذ و تأثیر ادبیات بودائی، اسلامی، جنوب شرقی آسیا را در برگرفته است، چه در آن یک منطقة قابل توجه فرهنگ‌های بزرگ و مترقی وجود دارد. ادبیات آسیای شرقی فقط برخی از آنها متأثر از بودائیسم متصل به هند و جنوب قارة آسیاست که بنظر نمی‌رسد متأثر از ادبیات آسیای غربی باشد ادبیات جهان اسلام و جنوب آسیا نزدیکتر بغرب از ادبیات چینی و جاپاني است. ادبیات عربی و سانسکریت جنبه‌های اصلی و مهم ادبی که ادبیات آسیائی در خود دارد قابل مقایسه با آنچه در غرب است نمی‌باشد. ادبیات بر وسعت شرقی شرح حکایات شاعرانه، برگزیده اعمال و احوال خدایان و پهلوانان در ادبیات باستانی خاورمیانه،‌ خراساني و هند است و آن خاصیت در ادبیات عربی، چینی و جاپاني وجود ندارد. نوعی نثر در جاپان وجود دارد که با نثر کشورهای خاورمیانه متفاوت است. متن‌ها و موضوع‌های قابل توجه قابل دسترس از عهد باستان خاورمیانه موجود است، اما این شکل واقعاً در جهان اسلام شناخته شده است از هند یک مقدار متنوع نمایشنامه‌های بزرگ می‌آید،‌ درام همیشه یک هنر کوچک در چین بوده اما دو نمونه بی‌نظیر درام در جاپان پدیدار گشت، علی‌رغم مجموعه‌های آواز عبری، آوازها. شعر حماسی در کمال درجه اهمیت است؛ باقی مانده از ادبیات باستانی خاورمیانه می‌باشد و آن ادبیات یکی ادبیات پرشکوه فارسی و عربی است اما ادبیات آسیای جنوبی چندان مهم و قابل اهمیت نیست. شعر کوتاه، محققاً نوع مهم و اصلی ادبیات چینی است و در ادبیات جاپانی آثار قابل فقط درام می‌باشد. استعمال انواع آنها اصطلاحات غربی در شکل‌های ادبی شرقی یک اندازه گمراه کننده است. شعر رزمی فارسی کمی شبیه به اشعار حماسی همری یا اشعار رزمی هندی است، درام جاپانی از درام سانسکریت خیلی فاصله دارد و بنظر میرسد یک هنر کاملاً مختلف است. مجموعه‌های ادبی بزرگ از تاریخ جهان باستان بجا مانده است مجموعه‌ای مهم که در دست می‌باشد مشکل است مختصراً کرکتر و روح ادبی و شکل‌های ادبی حتی یکی از 4 دسته‌ درین مقاله توضیح داده شود. چه وظیفه دشواری است که بتوان حاکم بر کرکتر اساسی یا روانشاسی یک عده مردم یا دسته‌ای از مردم را وصف کرد. هر چند ایندو وظیفه گاهی اشتباه می‌شود چه شکل‌ها و فرم‌های ادبی و سبک‌ها مایه مسرت خاطر مردم و مراقبت و نگهداری می‌شود، این سئوالی است برای تاریخ ادبی و انتقادی چه روح ادبیات شرقی کلی نیست اما برخی شخصیت‌های کلی ممکنست برای ادبیات مختلف که شامل هریک از چهار دسته می‌شود وجود داشته باشد. منطقه خاورمیانه سه چهارم ادبیات باستانی و تعد ادی اشعار مذهبی و درام‌های مراسم عبادت را شامل است. هر چند سفر پیدایش و شعر رزمی گیل امش بابلی در افسانه‌ای که در روزگاران نخستین شایع و رایج بوده مشترک می‌باشد. مراسم دینی مناسب تغییر فصول باشیوه دراماتیک خاصی اجرا میشده هر چند اخلاقیات قرون‌وسطائی مغرب و نمایشنامه‌های معجزآسا از درام دریک وضع و روح منظم شده بود و یک تعداد از این درام‌ها باقی‌مانده، بیشتر از جنبه‌ زیبایی‌شناسی مورد توجه بوده و نمایش مجلل آنان (دیالوگ) با اجرای مراسم و آئین تشریفات مناسب سالانه همراه بود. تاریخ گذشته هر چند افسانه‌ای است. تعداد بیشتری اشعار بلند دینی و فلسفی موجود است تا رزمی، همچنین مجسم کردن افسانه‌های گوناگون و قصه‌های پهلوانان باستانی درخور توجه است. از ادبیات سومریان آثار خیلی فراوانی باقی و بجامانده، شامل قطعاتی که حداقل ده شعر رزمی است، بسیاری سروده‌ها و تعداد فراوانی ضرب‌المثل‌ها و مثل‌ها نیز بجامانده، اما آن ادبیات تحت‌الشعاع ادبیات اکدی است، که رشد یافته بود. از بابلی‌ها آثار ادبی جالبی بجا مانده که بصورت یک کتابخانه لوحه‌های گلین بوده است. از عهد باستان خاورمیانه شعر رزمی گیل گمش است. قهرمان این شعر رزمی یک انسان (اگر چه یک سوپرمن) «فوق بشر» است. ولی یک خدانیست و حوادثی مکه بر سرش آمده هنوز هم خواندنی است زیرا سرگذشت زندگی انسانی است که امروز نیز قابل قبول بنظر میرسد و با سرگذشت‌های اودیسه در شعر هومر خیلی مختلف و متفاوت می باشد. در اوایل سال 1929 مقداری نوشته و کتیبه بر اثر کاوش‌ها و حفاری‌های باستان‌شناسان از Ras shamra در سوریه در محلی که شهرباستانی Ugarit بدست آمده است. این مجموعه‌های گلین را ادبیات Canaanite و Ugaritic که به خط میخی و غیره نوشته شده بدست آمده است، و فرهنگ Ugaritic در ادبیات عبری بعدها نفوذ کرد و واسطه و میانجی میان تمدنهای مصری و آشوری – بابلی و ادبیات عبری بود. حداقل سه شعر رزمی یا سه قسمت از شعر رزمی در میان مترها و موضوع‌های Ugaritic است و منظومه مهمی برای مطالعه شعر عبری می‌باشد. دین جالب ادبیات عبری باید دانست خیلی از کتاب عهد عتیق (تورات) ادبیات نیست هر چند شرحی تاریخی و زیبائی‌هایش در عبری در قسمت‌های مختلف تورات متفاوت است برای مثال شاه جیمس‌ورشن Versionدر انگلیسی بیشتر قسمت‌‌های ادبی شامل قسمت عمده اشعار مزامیر که شامل برخی از اولین مواد، فلسفی کتاب ایوب خلاصه رایزنی و خردمندی و ضرب‌المثل‌هاست. همچنانکه شرح حکایت پر هیجان راشل و استر میباشد همانطور یک مجموعه تورات نشان میدهد بهترین و متنوع‌ترین گونه‌ها و نمونه‌های ادبی باستانی خاورمیانه است. اما ادبیات عبری شامل چیز قابل توجه از لحاظ شعر رزمی نیست: رمان‌های عاشقانه و ماجراجویانه یک نمونه‌ از شرح حکایات تورات از ادبیات عبری است همچنین شامل درام نیست هر چند کتاب ایوب ممکنست نمونه‌ای از یک نوع درام باشد در نتیجه نفوذ از ادبیات یونانی این خصیصه در آن راه یافته باشد. یک نوع آثار ادبی عبری ممکنست غزل‌های عاشقانه باشد: غزلیات لطیف ماهرانه‌ای باقی‌مانده و ما می‌توانیم به مقدار خیلی زیاد و مهمی از کتاب‌زبور داوود و چنگ زدن او سخن بگوئیم. عناصر دینی در ادبیات هندوستان اهمیت بسیار دارد. بسیاری از ادیان و مذاهب یک قسمت از اعتقادات خو دشان یا حداقل منتخب و پاره‌ای از عقاید خود را آن چه مهم است و تفاوت و فرقی میان مقدس و کفرآمیز (دنیوی) با غیر روحانی وجود دارد، از مذاهب گرفته‌اند اما با شیوه‌های تفکر غربی تفاوت و فرق فاحش دارد. غربی‌ها توجه و احترامی به ایلیادواودیسه مثل کتابهای دینی نمیکنند و محقق نیست که در روزگار کلاسیک این احترام را به اودیسه و ایلیاد قائل بوده باشند. این حقیقتی است گرچه از تمدن عربی و فارسی هر چند سمبولیک و تفسیر و تعبیر سریعی از اشعار عاشقانه، شبیه به قسمتی از سرودهای دینی مسیحی و تورات است در ادبیات هند و بودائی هندیان جنوب قاره جنبه غیر دینی و غیرمقدس مثل آثار ادبی‌غربی‌ها دیده نمی شود. مقدس‌ترین کتاب هند و شاید کتابی است که خود قسمتی از مهابهاراتا است. و یک شعر بلند رزمی است که Gia شرح وقایع به ترتیب وقوع شبیه شاهنامه و خلاصه افسانه‌های دینی است بسیاری از خدایان هر کدام که ممکن است بیانیه‌های خود را بصورت مختلف بیان می‌کنند در میان انسانهائی که شاهان و سربازان در یک امر غیردینی و دنیوی نگهبانی میکنند و کاهنان و زاهدانی که مقدسات و امور دنیوی را نگهبانی میکنند اما به هندواین چیزها دوروی یک سکه است و جدانشدنی است مثل جریان مثبت و منفی برق. مهابهاراتا بیشتر ترسیم و شرحی است از تاریخ نظامی هندیان نخستین. خواهر کتاب شعر رزمی Ramayana رامایانا داستان شاهزاده راما را حکایت میکند که خواستارسیتا معشوقه‌اش میباشد. اما هردو ترکیب شعر رزمی مرکب از مواد و مطالب سرودهای مقدس نخستین عهدها و آثار تاریخی است. وداهاو تفاسیر و کتاب‌های مقدس براهماناها واوپانیشادها (اوپانیساد) میباشد این اشعار رزمی گاهی باسخت‌گیری و هدف خاص الیادگاهی با هوس و وهم همراه است و از جهان دیگر حکایت میکند رمان عاشقانه قرون وسطی، ساکونتالا Sakuntala هر چند یک نوع داستان عشقی است با وجود این نفوذ و سرایت عاطفه و احساس دینی در طرح آن دیده میشود و ادبیات هندی در جهان بی‌نظیر است. ادبیات هندی‌ها آمیختگی شگفت‌آوری با زندگی بشرخاکی و احوال روحانی و غیردنیوی دا رد.
اگر روح ادبیات هندی که جنبه مذهبی دارد و روح ادبیات چینی که دارای زمینه فلسفی روشن است. هر چند روح معجزه‌آسای بودائی در دین چینی دیده میشود، مذهب کنفوسیسم – که به پیامبر الهام شده چون مذاهب خاورمیانه ندارد 4 کتاب به کنفسیوس (47925-551) نسبت داده‌اند البته آن کتابهای افسانه‌ای یا تاریخ قبیله یا پیشگوئی دنیوی نیست، اما مجموعه‌هائی جالب است و بطرزی زیرکانه تهیه و تنظیم شده است. از قدیمی ترین روزگاران متن شعر و نظم پرارزش‌ترین شیوه‌های ادبی بوده و اولین گلچین ادبی منظوم (کتاب Odes) تصور میشود که بوسیله کنفسیوس تصنیف گشته باشد. در هر عصر و دوره ادبیات د ینی شعر عاشقانه(یک شعر بطور متوسط در حدود یک شعر عشقی انگلیسی بلندی دارد و فرم‌های کوتاه جاپانی) برادبیات غلبه دارد. تعدادی نمونه‌های شعری هست و قواعد و قوانین پیچیده‌ای که برای ساختمان‌هایشان نهاده شده. همة جنبه‌های طبیعی سطح بالای زندگی – عشق- سفرها، لذات، جنگ، مرگ و سلطنت و وقایع وطنی و محلی بشکل و صورت خاصی بیان شده است. خواننده غربی دوست می دارد که بوسیله کیفیت فلسفی ادبی چینی تحت تأثیر قرار گیرد و در کارهای شبیه بقرن شانزدهم آثاری ادبی بیابد. جنوب شرقی آسیا ناحیه قابل توجهی از لحاظ نژاد و مباحث زبانی زبانهای بیگانه و در عین حال خیلی نا متجانس است این اختلاف بطور شگفت‌آوری در ادبیاتشان نیست. خیلی از ناحیه‌ها دارای قصه‌های فولکور بومی و قصه‌گویان، حکایت کنندگان و داستان‌پردازان است یک ادبیات Hinduired که صبغه و نفوذ زیاد هندو دارد در ادبیات اصل هندی یافت میشود برای مثال در انعکاس‌های مختلف شعر مشهور رزمی،‌ Ramayana در تایلند ولائوس مثل Ramakien شناخته شده،‌ در کامبوچيا مثل Reamker در جهان، مالایا Malay مثل Hikayat seri Rama و در برما، بعد از تحصیل استقلال از تایلند در قرن هجدهم، مثل Ramayagan اشعار فراوان رزمی مهابهاراتا نشانه‌ها و علائمی از خود در برخی از نواحی مخصوصاً در انذونزيا گذاشته است. بودائیسم در برما،‌ تایلند،‌ کامبوچيا و لائوس و تاحدی در ویتنام توسعه یافت و تشکیل مقدار زیادی افسانه‌های پیش از تولد بودا میدهد گرچه واقعاً ناشناخته است در اندونزيا، مالزیا و فیلیپین بجا مانده است. این داستانها نفوذ عمیق برادبیات بقیه آسیای جنوب شرقی کرده و سرچشمه و الهام برای ادبیات این مناطق گردیده است. هنگامیکه Theravada بودائیسم در قسمت اعظم ویتنام گسترش و انتشار یافته طی یک دوره طولانی نفوذ فرهنگی چین بوده است که عکس العمل کلاسیک مثل شعر Kim-Van-kieu ویتنامی اثر (1820-1765) Nguyen-Du و Lament یک همسر Dang-tran-can (فوت 1743؟) بعدها شعر و نوشته اصیل در کرکترهای چینی با یک زمینه خاص عوض شده در ویتنامی (Annamite) بوسیله Doan-thi-Diem هنوز بمعیار وسیعی خوانده میشود. فرق نمایان بودائی و کنفسیوس مفاد این ادبیات‌ها می‌باشد. نوشته‌های مالزیا و اندونزيا دارای آهنگ و مایه اسلامی است. بطوریکه سر ریچاردوینستد نوشته: مایه و اصل و ریشه هررمان عاشقانه یاداستان هیجان‌انگیز مالایائی یک قصه فولکلور یا دسته‌ای از قصه‌های با مایه اسلامی میباشد، همیشه هندی هاویا مهارت واستادی با استفاده از فولکورها وحدتهای مکان و زمان و حقیقت تاریخی را بطور باور نکردنی وحدت بخشیده‌اند. بسیاری افسانه‌ها،‌ یادبودها،‌ خاطرات و افسانه‌شناسی تاریخ خاورميا نه، Isufism و مهابهاراته، رمانهای عاشقانه‌ بی‌نام عکس‌العمل تحول – مرحله و تغییر میان هندوئیسم و اسلام است که تا انذونزيا و مالزیا راه یافته است. پیش از ورود اروپائی‌ها خیلی از ادبیات زنده شکل رزمی و کاملا جدی یا قابلیت انعطاف داشت. برخی قطعات ادبی پیش از اروپائیان در فیلیپین جالب بود، با ورود مسیحیت دستخوش نابودی یا تغییر شد. از نقطه نظر ادبی این برخورد با غرب عکس‌العملی است که بیشتر از جنوب شرقی آسیا مثل انواع ادبیات غربی از قبیل نوول، داستان کوتاه، درام و آثار ادبی رزمی و حماسی و انواع شعر از قبیل یکنوع غزل که در اوایل در اندونزیا پدید آمد برای نمونه میباشد، ازین دنباله‌روی یک دوره تقلید نمونه‌های غربی براساس ترجمه‌های نوشته‌های غربی در این ناحیه رواج گرفت برای مثال: روبنسون کردزونه و Der schweizerische Robinson که در برما پدید آمده است سه تفنگدار الکساندردوما و هاملت و مکبث در تایلند (سیام) ملاحظه دقیق یک جانبه این ترجمه‌ها و تقلیدها اصل کار و محل و موقع مقالات که مورد استفاده قرار گرفته بیک مقدار وسیع توسعه و گسترش یافته و اغلب شرح برخوردها و تصادم‌ها میان راههای قدیمی و جدید که بوجود آمده نتیجه معرفی و نفوذ افکار و ایده‌های غربی و آداب و سنن و مفاهیم و تصورات جامعه ملی و قومی بوده است. اولین نوول‌های اصیل در اندونزیا و ویتنام: از قبیل: Hoang – ngoc- phach’s to-tam(1925). وMarah Rusli’s siti Nurbaja (1922) بوجود آمد که بوسیله پیشقدمان و بسیاری از مقلدان این گروه در سال 1930 بودند. در دوره دهساله 1930 تا 1940 یا خیلی پیش از جنگ جهانی دوم جنبش‌های ملی و ناسیونالیستی درخیلی از کشورهای مناطق آسیای جنوب‌شرقی شکل گرفت. از طرف دیگر با ظهور ناسیونالیسم و توسعه و گسترش آن سبب تحول تغییر و مدرن شدن بومیان سبب تحول و ادبیات آنها شد تقریباً همه انواع رشته‌های ادبیات مدرن شد، اما با کوشش و جستجوی نویسندگان وبوجودآوردن مقالات و آثار جالب دیگر بیک مقدار وسیع در فرهنگ‌های ملی سرزمین‌های خودشان تأثیر و تحولی عمیق گذاشتند. شاید اکثریت این نویسندگان تعلیم و تربیت یافته غربی باشند و هنوز در برخی نمونه‌های آثار آنها توجه بشرق نسبتاً بیشتر از غرب برای الهام‌هایشان می‌باشد. هندوستان بیشتر نویسندگان آسیای جنوب شرقی را مخصوصاً نویسندگان اندونزيا را جذب کرد و تحت تأثیر قرار داد و شعر و نظم و نمایشنامه‌های Sanusi pane یک نمونه ساده ازین جذب و انجذاب و تأثیر است. در قرن نوزدهم نویسندگان فیلیپینی تعلیم و تربیت یافته اسپانیائی در ادبیات فیلیپین تأثیر فراوان گذاشته نوول Nolime tangere (1886)، که بوسیله Jose Rizal نوشته شده در اسپانیا چاپ شده در برلین برای دلائل و ملاحظات سیاسی تا مدتی منتشر نشد. آغاز قرن بیستم، با ظهور نفوذ آمریکائی‌ها و توسعه زبان انگلیسی درفیلیپین بهترین نویسندگان فیلیپینی بزبان غیر بومی (انگلیسی) آثاری پدید آوردند و ادبیات بومی در درجه دوم اهمیت و عمومیت واقع گشت. تقریباً از آغاز دوره مستعمراتی آسیای جنوب شرقی برخی نوشته‌ها بوسیله نویسندگان بومی مناسب و وابسته بزبان غربی تهیه و فراهم شده عبارتست: هالندی در اندونزيا، فرانسه در هند و چین (کامپوچيا،‌ لائوس، ویتنام کنونی): و زبان انگلیسی در برما، مالزیا و فیلیپین. ادبیات تائی Tgai بمقادیر خیلی وسیع و فراوانی بزبان تائی نوشته شده پدید آمده است و فقط چندتائی کلاسیک بطور قابل ملاحظهKhun Chan Khun Phan و Sunthotn Bhus phra Abhay Uani به انگلیسی و سایر زبانهای غربی ترجمه شده است. فقط از 1950 در کامپوچيا نویسند گان و شاعران آثار ادبی نسبتاً مدرن قابل ملاحظه‌ای پدید آوردند هنگامیکه در لائوس در کشش و کوشش برای چاپ کردن و انتشار آثار کلاسیک قدیمتر خود میکرد. از همه نمونه‌های ادبی غربی در آسیای جنوب شرقی نفوذ کرده (و تقریباً همه نوع یافت میشود) شعر و آثار منظوم، داستان کوتاه، منظومه‌های تاریخی برای مدتی طولانی رواج یافته،‌ اما داستان کوتاه مربوط به بدعت‌گزاری جدید است. کشورهای جنوب شرقی آسیا علی‌رغم عقب‌ماندگی اقتصادی بطور قابل ملاحظه‌ای با سواد و مطلع از علوم و فنون و ادبیات جدید میشوند. نوول و درام آنطور که باید توسعه نیافته است، اما کارگاه نمای مثل: Severino Notanos Aranatheatra در ایالات و بخش‌های اندونزيا در جاکارتا کاملا فعال و در کار اجرای نمایش‌های جالب هستند. نویسندگان آسیای جنوب‌شرقی مردان جوانی هستند و نوول‌های آنها تاحدی نشان‌دهنده این جوانی و عدم رشد است. نوول‌های نوشته این زمان و سئوالات اینکه نوول بزرگ فیلیپینی کجاست؟ چه کسی روی پدیدآوردن نوول‌های اندونزيا کار میکند؟ بنظر میرسد آثار ادبی مناطق جنوب شرقی آسیا حاصل کوشش نویسندگان و نقادان این نواحی است.
Achdiat Kuiha مهاراجه اتیس (منکر خدا) Atheis (1949) یک نوول خوب است که تقریباً هرمنتقدی مایل بترجمه آنست. یک سری کمبود در تکمیل ادبیات و وضع ادبی ملت‌های جنوب‌شرقی آسیا وجود دارد. زمینه خلق آثار ادبی اصیل رفته‌رفته در جنوب شرقی آسیا فراهم‌تر میشود و این ادبیات منجر و منتهی بترقی میگردد ولی اکنون بیشتر تقلیدی است،‌ مخصوصاً از غرب. تأثیر ادبیات غرب بر ادبیات این ملل بخصوص بوسیله نویسندگان جوان امری است مسلم و ترقی و پیشرفت جنبه‌ها و زمینه‌های ادبی خاص برخی از کشورهای جنوب شرقی آسیاست. با اینحال نمی‌توان چنین پنداشت که ادبیات این ملل می‌تواند سرمشقی برا ی کشورهای جهان باشد و البته سرانجام اصالت ادبی در این نواحی ظهور خواهد کرد. همانطور که قرنها در اروپا مرده لاتین یا یونانی زبان علمی و فلسفی و ادبی بود در هندوستان نیز قرنها به زبان سانسکریت که در حقیقت زبان اسپرانتوی ادبا و دانشمندان محسوب و نوشته‌های ادبی و علمی و فلسفی به این زبان نوشته می‌شد و چون زبان عامه نبود رفته رفته از سادگی آن کاسته بر پیچیدگی‌اش بواسطه لغات ساختگی افزوده می‌گشت. در قرن پنجم قبل از میلاد زبان سانسکریت را هندیان به زبان پراکریت Prakrit تبدیل کردند و این زبانها مدتها زبان بودائی‌ها و جین‌ها بود اما رفته رفته زبان پرا ریت نیز جای خود را به زبان پالی Pali داد و قدیمی‌ترین ادبیات موجود بودائی به زبان پالی است. چون مسلمین به هند راه یافتند به واسطه دخول کلمات فارسی و عربی به زبان هندوستانی،زبان اردو بوجود آمد مردم دکن به زبانهای کهن دراویدی تامیل، تلوگو، کانارس و مالایالام تکلم می‌کردند و مردم جنوب به زبان تامیل سخن می‌گفتند. در قرن نوزدهم زبان بنگالی جای سانسکریت را گرفت و زبان ادبی مردم بنگال گردید. هم اکنون در هند بیش از صد زبان رواج دارد. مهابهاراتا یکی از حماسه‌های گرانقدر و بزرگ بشری است و سرچارلزالیوت آنرا برتر از ایلادهمر می‌داند. مها بهاراتا در قرن پنجم قبل از میلاد شعر مختصری به شیوه روایت بود و با گذشت قرنها بر آن اشعار و پندها و موعظه‌های فراوان افزوده شد تا جائیکه بالغ بر 107000 دوبیتی هشت وتدی شد و این مجموعه اشعار بیش از 7 برابر ایلیادواودیسه است . مهابهاراتا را نقالان برای مردم نقالی می‌کردند و برهمنان و رهبران دینی موعظه و اندرزها و تبلیغات دینی را بر آن می‌افزودند و همه اینها بطور شفاهی نسل به نسل منتقل می‌گردید. باید دانست که مهابهاراتا صرفاً اثری برای ارشاد مذهبی نیست زیرا در آن سخن از عنف و قمار و جنگ نیز رفته است. درامه در هند سابقه درامه بسی طولانی و به اندازه قدمت وداهاست چه حداقل خمیرمایه دارمه در اوپانیشادها می‌باشد، درامه تأثیری بیش از نوشته‌های مقدس دارد و در آن تشریفات قربان و نمایش‌ها و جشن‌های مذهبی وجود دارد. رقص را نیز باید یکی دیگر از ریشه‌های درام هندی پنداشت زیرا رقص برای قبیله اهمیت حیاتی دارد، توجه و علاقه توده مردم را به درامه یکی از علل و اسباب تقویت درامه و تأثیر هندی باید دانست. درام‌ هندی رنگ و جنبه مذهبی دارد و در همه دوران کلاسیک خمیرمایه درامه و تيآتر هندی جنبه‌های حماسی، دینی و مذهبی از منبع بودائی و غیره بوده است. شاید قدیمی‌ترین و در عین حال جالب‌ترین درام هندی پس از حمله اسکندر بوجود آمده باشد زیرا آنچه از عصر آشوکا روایت شده چندان قابل توجه نیست و قدیمی‌ترین نمایشنامه‌های موجود هند دست نویسی‌های روی برگ خرما می‌باشد که در این اواخر در ترکستان چین بدست آمده است از میان سه درام که یکی از آنها به نام Ashvaghosha بود و ظاهراً اسم مؤلف نیز به همین نام است که یکی از متألهان دربار کنشکا بود. از طرز تکنیک و قالب های فنی آن برمی‌آید که قبل از این درام، درام هندی در درجه‌ای از تکامل قرار داشت. در سال 1910 سیزده نمایشنامه به زبان سانسکریت باستان در Travancore بدست آمد که آنها را با کمی تردید به Bhasa (حدود 350 میلادی) منسوب می‌دانند. Bhasa بهاسا درام نویس بزرگی بود که کالیداسا از وی تجلیل فراوان کرده بود و در مقدمه Malavika ناخودآگاه چنین گفته است: «آیا می‌توان از آثار مؤلفان نامداری مانند بهاساء Kaviputra, Saumilla غافل بود، آیا تماشاگران هیچ توانند در دل خود نسبت به کار شاعر جدید، موسوم به کالیداسا، احساس احترام کنند.» از نمایشنامه‌های جالب هندی، نمایشنامه ارابه گل می‌باشد که بطرزی ماهرانه و استادانه ظاهراً بوسیله شاه شودراکای گمنام که در درام، رام کردن فیل، ریاضیات تخصص داشت تألیف گردیده است. ادبیات مدرن هندی با کوشش ها و آثار ادبی بهاراتندوهاریشماندرا (1883-1850) و ماهاویراپراساددویودی (1938-1868) و عده‌ای دیگر رونق و اعتبار فراوان یافت و زبان اردو را زبان ادبی قرار دادند. در دوره میان جنگ اول و دوم جهانی دو جنبش مهم در ادبیات هندی بوقوع پیوست. اول نهضت (رمانتیسم) Chaya uada که بوسیله نیرالا Nirala (-1896) و سومی تراناندپانت Pant (-1900) رهبری میشد. جنبش دوم نهضت ترقی خواهی بود که بسرعت توسعه و طرفدارانی فراوان یافت و در این شیوه جنبه‌های مختلف زندگی اجتماعی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت از رهبران آن می‌توان یاشپال ( 1904) و ناگارجون Negarjun (-1911) را برشمرد . دوره پس از جنگ دوم دوره ادبی جدید نامیده شده و تعلق به سبک و کوشش‌های (-1911) دارد که شیوه تجربی را بکار بست. بعدها نویسندگان داستان به زندگی توده مردم و افسانه‌های عامیانه و روش و راه و رسم عامه توجه و رغبت نشان دادند. ادبیات هندوستانی اولین اثر مهم ادبی هند متعلق به قرن دوازدهم میلادی است. بزرگترین نویسنده که کثیرالتألیف نیز بود تولسی داس Tulsi Das(1623-1532) نام داشت وی تفسیری از رامایانا نوشت که بی‌اندازه مورد پسند و مناسب حال مردم بود. ادبیات زبان اردو آغازش به قرن سیزدهم میلادی میرسد و این زبان قرنها زبان ادبی و درباری بود یکی از چهره‌های درخشان ادبی ادبیات اردو والی بود که در سال 1741 درگذشت پس از وی چهارتن نویسنده بزرگ در قرن هجدهم ظهور کردند، مظهر، میرساوداو دارد بودند. همه نویسندگان ادبیات مذهبی داستانهای اغراق‌آمیز همچنین نوشته‌های هجائی پدید میآوردند. پس از وقایع سال 1857 ادبیات اردو از قید وبندهای گوناگون رست و خود مستقلاً زبانی با آثار ادبی خوب شد در این احوال محمد اقبال لاهوری شاعر و فیلسوف بزرگ به ادبیات اردو جلوه‌ای خاص بخشید. ادبیات اردو احیاء زبان و ادبیات اردو را سرسعید (Sayyid) احمدخان (1898-1817) مؤسس وبانی جنبش علیگر که در جستجوی هماهنگ کردن فرهنگ اسلامی با آموزش و تعالیم غربی بود بعهده داشت. اسدالله خان (میرزا Ghabib) (1869-1796) محمد حسین آزاد (متوفی بسال ـ 1910) الاطف حسینی‌هائی Hali (1914-1837) و محمد اقبال لاهوری (1938-1876) از چهره ادبی درخشان ادبیات اردو هستند که سایر شاعران و نویسندگان را تحت‌الشعاع قرار دادند پرم‌چاند بواسطه خالق آثار ادبی بزبان اردو نیز در خور ذکر و توجه است. داستان کوتاه میدان آرزو از جمله آثار ادبی بزبان اردو نیز در خور ذکر و توجه است. داستان کوتاه میدان آرزو از جمله آثار وی است نوول نویسی مدرن را نیز وی آغاز کرد بین سال مرگش 1936 و سال استقلال هند و جدائی پاکستان از هندوستان عده‌ای نویسنده بخلق داستان کوتاه و نوول پرداخته در میان آنها سادات حسن مانتو و کریشناچاندرا معروف و آثارشان در زمینه تراژدی و درام و سایر آثار ادبی در خور توجه و دارای ارزش است و جهشی نو بسوی ترقی و تعالی است. ادبیات گجراتی gujarati چهره‌های درخشان و اصلی اولین دوره ادبیات مدرن گجراتی از سال (1885-1850) از جمله کیوی دالپاترام داهیابهائی (1898-1820) بودند که به ادبیات قومی و ملی خدمت کردند و نارمادشانکار (1886-1833) در واقع معمار ادبیات مدرن گجراتی بود. جالب ترین انجمن‌های ادبی جدید که در این دوره پدید آمده می‌توان از میان آنها انجمن گجراتی بومی و محلی و انجمن فوربس گجراتی سبحا را ذکر کرد. هر دوی این انجمن‌ها تا نیمه قرن بیستم در فعالیت بوده‌اند. از سال 1885 تا سال 1914 دوهر دوم ادبیات مدرن گجراتی بود، و نوول Saras Vaticandra اولین اثر بزرگ ادبی کلاسیک داستانی گجراتی بوده است که بوسیله گوادهانرام تریپاتی Tripathi (1907-1855) تصنیف گردید از معاصرانش مانیلال نابهوبهائی دویودی (1898-1858) مقاله نویس و منتقد بود و از شاعران ناریسم رائودیواتیا Divatia (متولد 1859) و کاوی نانالال دالپاترام (متولد 1877) کانیالال‌م منشی (-1887) بوده‌اند و منشی در زمینه‌های سیاسی و ادبی و اجتماعی و درام و اتوبیوگرافی و غیره آثار ادبی جالبی خلق کرد و وی را بایستی بزرگترین نوول نویس نوول‌های تاریخی ادبیات گجراتی دانست. نوشته‌های فلسفی و سیاسی رم –ک گاندی (1948-1869) رهبر بزرگ سیاسی هند نثر و شیوه‌ای ساده دارد بطوریکه نفوذ فراوانی در زبان گجراتی گذاشت. مرحله سوم ادبیات گجراتی از سال 1914 تا سال 1948 می‌باشد، در این دوره نوول نویسانی بزرگ ظهور و آثارجالبی خلق کردند و از جمله آنها دارشاک و پانالل ن پاتل ( -1912) بوده است از میان کسانیکه که به پدید آوردن داستان کوتاه پرداخته‌اند ژ- ه – بروکر Broker (-1909) ژ-گ دالال (-1909) وچ ک مادیا Madia ) -1922) می‌باشند عده‌ای از نویسندگان و مترجمان نیز آثار خارجی را به زبان گجراتی ترجمه کرده‌اند. ادبیات ماراتی Marathi سال 1885 که اولین شعر کشاوسوت Keashvsut (1905-1866) و اولین نوول‌ هاری نارایان آپته Apte (1919-1864) نشانه‌ای از شروع ادبیات ماراتی است. که بوسیله گوپال گانش آگارکار (1895-1856) نثر قابل توجه و مؤثر ول – بال گ تایلاک Tilak (1920-1856) و چیپلونکار (1882-1850) آثار جالبی خلق گردید از طرف دیگر در زمینه‌های اجتماعی و سیاسی تحولاتی صورت گرفت در روزنامه سودهاراک که بوسیله آگار کاروکساری و ماراتا اداره و مقالات ادبی جالب به زبان ماراتی درج می‌شد. دوره بین سالهای 1920 تا 1945 مکاتب ادبی از جمله رمانتیک به رهبری ب – رتامب Tambe در ادبیات ماراتی رواج داده شد (1941-1874) و طرفداران سبک رئالیستی و نوول نویسان ایندوره شامل: و. م جوشی Jushi (1943-1882) ش- وکتکار (1937-1884) – و- س خانده کار Khandekar ( -1898) و.س فاد که بوده‌اند. داستانهای کوتاه فاد که و خانده کار و ادامه فعالیتشان در دوره دیگر است درین داستانها از زندگی و احوال مردم مایه‌های فراوان به چشم می‌خورد. بعد از جنگ جهانی دوم ادبیات ماراتی درخشندگی و پیشرفت فراوان نصیبش شد از بزرگان ادب این دوره گادجیل Gadgil، آگوخاله، وای.د. بهیو، و نویسندگی مهم داستان کوتاه بودند.
ادبیات هندواروپائی‌های دیگر بسیاری از دوره‌های ادبی دیگر که به سوی ترقی و کمال گام نهاد از زمان استقلال (1947) و تعدادی از کارهای ادبی که در سایر زبانهای رشد یافته هندواروپائی بوجود آمده (کشمیری، پنجابی، آسامی، اویایا) که در هر یک از این زبانها آثار ادبی جالبی خلق گردیده است. ادبیات دراویدی از هفده یا هجده زبانی که تعلق به ادبیات دراویدی دارد فقط چهار زبان آن دارای اعتبار و ادبیات نسبتاً غنی می‌باشد و آن چهار زبان عبارتست از: مالایالام، کانارس، تامیل و تلوگو ادبیات در این زبانها شبیه سایر ادبیات هندی است. ادبیات چند هزار ساله چین، یکی از غنی‌ترین و عالیترین رشته‌های ادبیات تاریخ بشر است. شاید هیچ ملتی در تاریخ جهان از لحاظ طول مدت فعالیت ادبیاتی و هنری به پای ملت چین نرسد، زیرا تاریخ ادبیات چین تقریباً از چهار هزار سال پیش آغاز می‌شود و از آن زمان تاکنون این فعالیت ادبیاتی یکسره ادامه دارد. از طرف دیگر از دو هزار و هشتصد سال پیش، چینی‌ها دارای تقویم‌ها و یادداشتهای تاریخی منظمی هستند که در آنها حوادث و وقایع مختلف سیاسی و نظامی و هنری سال به تفصیل هستند شرح داده شده و این امتیاز که در تاریخ بشر محصر به کشور چین است، سیر تحول ادبیاتی و هنری این ملت بزرگ را از تقریباً سی‌قرن پیش تاکنون به طور دقیق روشن می‌کند. یک افتخار بزرگ دیگر که باز در همه دنیا منحصر به چین است، اینست که همه قهرمانان اولیه تاریخ چین و بزرگان افسانه‌ای عصر قدیم این کشور، خردمندان و فلاسفه یا ادبیاتا و هنرمندانند، و در میان آنان به عکس ملل دیگر، اثری از جنگجویان و سرداران نظامی و سیاستمداران نمی‌توان یافت، و این خود درجه رشد فکری و اخلاقی ملت صلحجوی چین را در طول چند هزار سال نشان می‌دهد. در زبان چینی برای چهار مفهوم خط و رسم و ادبیات و تمدن یک کلمه واحد «ون» وجود دارد، زیرا در نظر این ملت از دیرباز مظهر تمدن فقط اد بیات و دانش بوده است نه پیروزی‌های جنگی و سیاسی، این خط و مدنیت نیز از طبیعت سرچشمه گرفته، چنانکه خط چینی را در چند هزار سال پیش، طبق آنچه در کتابهای قدیم این کشور نوشته‌اند، از روی وضع ستارگان در آسمان و جای پای حیوانات و پرندگان در زمین ابداع کردند.» نقل از مجموعه آثار تألیف و ترجمه شجاع‌الدین شفا جلد ششم. ادبیات چینی نزدیک به 3500 سال سابقه دارد، گرچه ادبیات خواص از ادبیات توده مردم جدا بوده اما تأثیر ادبیات توده بر ادبیات خواص سخت مؤثر افتاده است. شیوه نوشتن فعلی چین معلوم نیست از چه زمانی نشأت یافت. ادبیات خارجی بیشتر ابتدا در ترانه‌ها یا دا ستانهای عامیانه تأثیر و نفوذ می‌کرده آنگاه به شعر و افسانه های چینی راه می‌یافته است با اینکه در چین باستان اشعار، افسانه‌های اساطیری بسیار وجود داشته، که مقدار کمی از آنها بر جا مانده، قهرمانان اساطیری همچون آدمیان هستند منتهی انسانهائی کامل، یکی ا زاحتصاصات ادبیات چینی روح صلح‌جوئی آن است. افکار رمانتیکی، عشق‌های سوزان، جدال‌های غم انگیز میان اراده و سرنوشت در ادبیات چینی چندان مقامی ندارد چه از معنویان از جهان مادی سرچشمه می‌گیرد. دوره درخشان ادبیات کلاسیک از قرن پانزدهم تا قرن سوم قبل از میلاد می‌باشد. درامه چینی به نظر می‌رسد که از نیمه قرن دوم قرن سیزدهم تا نیمه دوم قرن چهاردهم یعنی دوران سلسله یوان (درام نویسی) رو به ترقی نهاد و نمایشنامه‌های خوب تصنیف گردید مجریان و هنرپیشگان تيآتر چینی تا اواخر قرن نوزدهم تنها مردان بودند و این هنرمندان را از کودکی به تعلم آواز خوانی، رقص، بندبازی و فنون تقلید و غیره وا می‌داشتند. قدیمترین آثار کتبی به دوران دولت و حکومت خاندان شانگ (1523 ق-م 1027 ق –م) می‌رسد با اینحال دلالت بر آغاز تاریخی طولانی‌تری می‌کند. شاید برخی آثار مکتوب را بر روی برونز و غیره می‌نوشتند که به برخی از مفاهیم کتابت قديمی می‌رسد. قدیمترین آثار ادبیاتی که ما امر وزه می‌شناسیم‏، به دولت و حکومت خاندان چو (1027ق-م 256 ق-م) می‌رسدو آن‌ها آثاری است که دانشمندان دوره حکومت هان (202-ق-م‏‏-220 ق-م) کشف و استخراج کردند. بعد از آن ادبیات کنفوسیوسی معروف است متضمن شه شو است دارای چهار کتاب مهمترین آنها منسیوس و همه آن کتابها در تعالیم کنفوسیوس می‌باشد. سپس «ووچانگ» و آن پنج کتاب منسوب به خود کنفوسیوس است: کتاب تغییرات – در این کتاب از غیب گوئی و تفسیر 64 شکل که ترکیب خطوط تقسیم شده و تقسیم نشده به دست می‌آید بحث شده، هنوز داشمندان در باب معنای آن نظر واحدی ندارند.
در هر حال ممکن است کتاب در زمان کنفسیوس شکل و صورتی دیگر داشته است. کتاب تاریخ – درین کتاب پنجاه سند تاریخی از دوره‌های قدیم و خطابه‌هائی از صاحبان قدرت که درباره کارهای مهم گذشته می‌باشد. محققان بسیاری از قسمتهای این کتاب را معجول می‌پندارند. کتاب دفتر آداب و رسوم که شامل 46 مقاله در آداب و رسوم است. شرح وقایع بهار و پائیز – اینطور به نظر می‌رسد که این کتاب از تصنیفات خود کنفسیوس است که حوادث از سال 722 تا 749 ق.م را شامل می‌باشد و آنرا کتاب تسوچوان نیز می‌خوانند زیرا تاریخ معتبری در باب دوره تسوچوان است. کتاب مجموعه ترانه – کنفسیوس از میان ترانه‌ها، تصنیف‌ها، قصیده‌ها که در روزگارش در کشور پهناور چین درباره عروسی، سلسله شاهان، زراعت که برخی موضوعات دیگر از جمله مدینه فاضله و مشتمل بر 305 قصیده به شیوه‌ای آسان و دارای قافیه و ابیات کوتاه در وصف زندگی کشاورزان و جنگها و مالیات بگیران و … است. از مهمترین کتابهای قدیمی چین کتابی است تحت عنوان تاوته گنج که لائوتسه در نیمه قرن سوم قبل از میلاد تألیف کرد. آنگاه تألیفات چوانگ تری را می‌توان برشمرد. چینیان باستان بر روی حریر و غیره می‌نوشتند تا اینکه در سال 105 میلادی تسه‌لو کاغذ را اختراع کرد و هنگامیکه چاپ چوبی در قرن هشتم میلادی اختراع شد کتب و تألیفات ادبیاتی بسیار انتشار یافت و شعر موزون و مقفی وزن دقیقی پیدا کرد و جانشین شعر آزاد دوران حکومت چو گشت. روزگار حکومت تانگ را می‌توان دوران شکوفائی و درخشندگی ادبیات چین به شمار آورد و قوانین شعری نظم و ترتیب خاصی یافت، حتی در تلفظ و اداء کلمات تغییراتی حاصل شد. از شاعران این دوران چند تن شاعر بزرگ ذیلا ذکر می‌شود: لی‌پو از شاعران بزرگ چین بود که به او چین بود که به او چینیان احترام فراون می‌گذاشتند و آورده‌اند که وی در 10 سالگی همه آثار کنفسیوس را فراگرفت و چکامه‌های دل‌انگیز فراوان ساخت. در دوازده سالگی به کوهها پناه برد و زندگی صوفیانه و فیلسوفانه‌ای پیش گرفت و سالها در غارها و نقاط دور افتاده به سر برد و چندی بعد با شمشیربازی و فنون رزمی آشنا و عازم گردش به اطراف گشت. پس از مدتی صاحب زن و فرزند شد اما به واسطه تنگدستی، زن وی را رها و فرزندانش را از پدر جدا ساخت و شاعر درین احوال غم‌انگیزترین ترانه‌ها را سرود و چندی نگذشت که بدامان می آویخت و چندان به شراب خوارگی علاقه‌مند گردید که چون خبر ایفت در نیائوچونگ Niauchung در سه صد سالگی محل سکونت خود شراب خوب هست رهسپار آن سامان گشت در سفر با توفو Jufu شاعر نام آور دیگر چین آشنا شد و برادروار با هم مدتی به سر بردند و با یکدیگر ترانه می‌سرودند. لی‌پو رفتاری انسانی داشت با شاه و گدا یکسان ر فتار می‌کرد‏، در مدح یانگ کوی فی شعر می‌سرود جوائز فراوان نصیب شاعر شد. در اشعار دل‌انگیز لی‌پو یکنوع غم مرموز موج می‌زند و از غارت‌ها،‏ قتل‌ها، ویرانی‌ها، تبعیدها و جنگ با تأثر فراوان یاد می‌کند. لی‌پو شاعری تقریباً سرگردان بود از شهری به شهری می‌رفت در حالیکه کولباری از کتاب بر پشت داشت. در جریان جنگها لی‌پو تلخکامی فراوان چشید تا اینکه لی‌لینگ Li-Ling حکمران یونگ وی را مورد حمایت خود قرار داد اما دیری نپائید که لی‌لینگ بر اثر شرکت در توطئه‌ای منکوب و در نتیجه لی‌پو به زندان و محکوم به مرگ شد اما با وساطت سرداری به تبعید وی اکتفا و چندی بعد عفو گردید و لی‌پو با گامهای لرزان به موطن خویش بازگشت و سه سال بعد درگذشت. سی‌جلد کتاب شعر شورانگیز از این شاعر آواره رنجدیده به جا مانده است که مایه سربلندی و افتخار سرزمین و ادبیات چین به شمار می‌رود.
از شاعران این دوران چند تن شاعر بزرگ ذیلا ذکر می‌شود: لی‌پو از شاعران بزرگ چین بود که به او چین بود که به او چینیان احترام فراون می‌گذاشتند و آورده‌اند که وی در 10 سالگی همه آثار کنفسیوس را فراگرفت و چکامه‌های دل‌انگیز فراوان ساخت. در دوازده سالگی به کوهها پناه برد و زندگی صوفیانه و فیلسوفانه‌ای پیش گرفت و سالها در غارها و نقاط دور افتاده به سر برد و چندی بعد با شمشیربازی و فنون رزمی آشنا و عازم گردش به اطراف گشت. پس از مدتی صاحب زن و فرزند شد اما به واسطه تنگدستی، زن وی را رها و فرزندانش را از پدر جدا ساخت و شاعر درین احوال غم‌انگیزترین ترانه‌ها را سرود و چندی نگذشت که بدامان می آویخت و چندان به شراب خوارگی علاقه‌مند گردید که چون خبر ایفت در نیائوچونگ Niauchung در سه صد سالگی محل سکونت خود شراب خوب هست رهسپار آن سامان گشت در سفر با توفو Jufu شاعر نام آور دیگر چین آشنا شد و برادروار با هم مدتی به سر بردند و با یکدیگر ترانه می‌سرودند. لی‌پو رفتاری انسانی داشت با شاه و گدا یکسان ر فتار می‌کرد‏، در مدح یانگ کوی فی شعر می‌سرود جوائز فراوان نصیب شاعر شد. در اشعار دل‌انگیز لی‌پو یکنوع غم مرموز موج می‌زند و از غارت‌ها،‏ قتل‌ها، ویرانی‌ها، تبعیدها و جنگ با تأثر فراوان یاد می‌کند. لی‌پو شاعری تقریباً سرگردان بود از شهری به شهری می‌رفت در حالیکه کولباری از کتاب بر پشت داشت. در جریان جنگها لی‌پو تلخکامی فراوان چشید تا اینکه لی‌لینگ Li-Ling حکمران یونگ وی را مورد حمایت خود قرار داد اما دیری نپائید که لی‌لینگ بر اثر شرکت در توطئه‌ای منکوب و در نتیجه لی‌پو به زندان و محکوم به مرگ شد اما با وساطت سرداری به تبعید وی اکتفا و چندی بعد عفو گردید و لی‌پو با گامهای لرزان به موطن خویش بازگشت و سه سال بعد درگذشت. سی‌جلد کتاب شعر شورانگیز از این شاعر آواره رنجدیده به جا مانده است که مایه سربلندی و افتخار سرزمین و ادبیات چین به شمار می‌رود. توفو Tufu شاعری بزرگ مدتی همسفر و همخانه لی‌پو بود‏، اشعاری لطیف سرود چینی‌ها او را بزرگترین شاعر کشور خویش می‌دانند. توفو در امتحان اشتغال در خدمات دولتی مخصوصاً سرایندگی مردود شد اما یأس به خود راه نداد تا اینکه امپراطور مینگ هوانگ با اشعارش آشنا شد و وی را به کار دولتی و بسمت دبیری سردار تسوگماشت و چون توفو مدتی در پایتخت به سر برد زن و فرزندانش را که در روستائی به سر می‌بردند از یاد برد. به شرابخواری از اینسو به آنسو می‌رفت بهای شراب را با شعر می‌پرداخت. اشعار نخستین توفو عاشقانه‏ اما بواسطه نابسامانی اجتماع و انقلابات و جنگها مایه غم به خود گرفت و سرگردان و پریشان حال گشت در این احوال سرداری به یاری شاعر شتاف و او را به سرودن شعر تشویق و زندگی توفو را تا حدی تأمین کرد. توفو روزگاری خوش بود و به سرودن شعر می‌پرداخت تا اینکه وی را در دستگاه تفتیش مقامی بلند داند و از آن ببعد بواسطه مرگ حامی خود دچار حوادث و انقلابات شد فرزندانش از گرسنگی رنج می‌بردند و خود را در پیرایه‌سرای تنها و تلخکام شد باد بام خانه را ویران کرد و اطفال ولگرد کاه بسترش را ربودند و از شدت ضعف نمی‌توانست مانع شود و از شراب نیز روبرتافت عاقبت این شاعر در پنجاه و نه سالگی درگذشت. تالوچی ین نخست عمل دیوانی داشت اما مناعت طبع ویرا از تعظیم و کرنش و شغل دولتی متنفر ساخت و به جنگل‌ها پناه برد به نوشیدن شراب و سرودن شعر پرداخت و از دیدن مناظر زیبای طبیعت لذت می‌برد. پوچو ای Pochu-i شاعری جاه‌طلب و شیفته مقامات و عناوین اداری بود و درین راه ضمن سرودن شعر فراوان کوشید. تا اینکه حاکم شهر بزرگ هانگ چو و رئیس شورای جنگ گردید با اینحال از مصاحبت مردم لذت می‌برد و در این راه چندان ثابت قدم بود که گویند اشعارش را نخست برای پیرزنی روستائی می‌خواند و هر جا را که آن زن نمی‌فهمید ساده می‌کرد تا قابل فهم همگان باشد از این رو شاعر مورد علاقه توده مردم بود. این شاعر بیش از 70 سال زندگی کرد. شناختن عمق لطافت و کمال زیبائی شعر چینی برای بیگانگان بسی دشوار است به خصوص که وقتی از زبان اصلی به زبان دیگر برگردانیده می‌شود مقدار فراوانی از ظرافت خود را از دست می‌دهد. ایجاز یکی از اختصاصات شعر چینی است زیرا چینی‌ها شعر را خلسه‌ای آنی می‌دانند و چون بصورت طویلی سروده شود لطافتش را از دست رفته می‌دانند. شاعر چینی می‌خواهد با سرودن شعری کوتاه‏، تصویری بسازد و در چند بیت فلسفه‌ای را بیان کند وقتی شعر به اوج کمال نزدیک می‌شود که معانی نامحدود در الفاضی موزون و کوتاه گنجانیده شود. شعر چینی خالی از بحث و تفصیل می‌باشد و جز اشاره‌ای موجز نیست. در شعر چینی سادگی و اختصار موج می‌زند و از مجاز و تشبیه و کنایه در آن خودداری و از مبالغه و هیجان زیاد جلوگیری می‌شود و به ندرت می‌توان شعری چینی یافت که هیجان‌های شدید در آن دیده شود. شعر چینی بی‌هیچ اغراق در بسیاری از نقاط عالم وجود ندارد،‏ دقت بیان‏‏، عواطف لطیف و اعتدال و سادگی و کوتاهی و روستائی از اختصاصات شعر چینی است. در دوره تانگ نثر بازار پررونقی داشت و کتب فراوان و به قیمت بسیار ارزان عرضه می‌شد، البته باید دانست که ادبیات منثور چینی در عین حال که دارای ارزش بسیار است با پاره‌ای از آثار ادبیاتی جهان امروز غربی تفاوت دارد یعنی اگر در جهان غیر چینی رمان نویسی ارزش و اعتبار فراوان دارد نویسندگان چینی رمان را یک اثر ادبیاتی جالب نمی‌دانند و آن را در خور توده مردم تصویر می‌کنند به هر حال با اینکه رمان نویسی از عهد مغولان به چین راه یافت اما ادیبان چینی به سبک رمانهای غربی که جنبه داستانی صرف یا روانشناسی‏، رئالیستی و ناتورالیستی و غیره داشته باشد چندان روی خوش نشان نمی‌دهند و به آن دسته از کتب منثور توجه دارند که جنبه تاریخی داشته باشد یکی از این گونه آثار ادبیاتی کتاب حکایت حاشیه آب که در قرن چهاردهم توسط عده‌ای فراهم گردید. رؤیای حجره سرخ که در قرن هفدهم تألیف گردید مشتمل بر 24 جلد است. سان کوئوچی ین ای که در قرن چهاردهم به وسیله لوکوان‌چونگ در 1200 صفحه نوشته شد و در آن از جنگها و تحریکات بعد از سقوط سلسله هان سخن رفته است. اثری برجسته محسوب می‌شود. اما عده‌ای آثار ادبیاتی منثور چینی‌ها را کتب تاریخی تشکیل می‌دهد و از قدیمترین ایام تاریخ‌نویسان بزرگ و متعدد در چین می‌زیستند و آنقدر کتابهای مطول و مفصل در زمینه تاریخ چین پدید آوردند که هیچ ملت و کشوری به داشتن این همه کتابهای تاریخی مفتخر نبوده است 24 تاریخ دودمانی در 219 جلد در سال 1747 در چین منتشر شد که اعجاب‌انگیز می‌باشد.
تاریخ نویسان تا قرن جدید همچنان در چین دارای اهمیت بوده است. یکی دیگر از آثار ادبیاتی چینی سالنامه نگاری است و یکی از جمله‌ کسانی که در این راه رنج فراوان برد سوماچی‌ین بود وی از قدیمی ترین روزگاران تا زمان خود را در کتاب خویش در پنج بخش تدوین کرد: 1- سالنامه‌های خاقان‌ها 2- جدول‌های زمانی 3- هشت فصل در باب شعائر و موسیقی و تقویم و غیره 4- سالنامه‌های نجیب زادگان تیول دار 5- زندگی نامه مردان مشهور صاحب مقام‏، این سالنامه مدت سه هزار سال تاریخ را شامل است که در قرن دوم قبل از میلاد تألیف گردید. در چین مقاله‌نویسی به اوج کمال و ترقی رسیده است، نویسندگان بزرگ مقالات هنری فراوان پدید آوردند از جمله هان یو بود، وی از میان توده مردم برخاست و به عالی ترین مقامات دیوانی رسید‏، مقالات جالب و دلپذیری نوشت این نویسنده در نیمه دوم قرن هشتم و اوایل قرن نهم می‌زیست. سرانجام به واسطه نوشتن مقاله‌ای مدلل بخاقان بصورت اعتراض از نظر افتاد و به یک روستا تبعید گردید وی بیکار نه نشست به تعلیم روستائیان همت گماشت و مردم نیمه وحشی را بصورت متمدنی با کمک تعالیم کنفسیوس درآورد چون به پایتخت فرا خوانده شد مورد توجه قرار گرفت. از سال 960 تا 1276 میلادی خاندان سونگ برچین فرمانروائی می‌کرد در دوره این امپراطوران شاعران و نویسندگان برجسته‌ای ظهور و آثار با ارزشی عرضه و مکتب شعری تازه‌ای به نام تس‌ئو تأسیس کردند که شاید شبیه سبک رمانتیک باشد. اشعار شاعران این سبک از قید قیود بدور و طوری ساخته می شد که برای آواز خواندن و نواختن در دستگاههای موسیقی مناسب است. از شاعران بزرگ این عصر می‌توان کیانگ کئوئیی را برشمرد که در عین حال موسیقیدانی عالیقدر و آهنگسازی استاد بود و برای اشعار خویش آهنگ می‌ساخت. از سال 1280 تا 1360 میلادی که دوران حکومت مغولان بود ادبیات از درخشندگی و شکوفائی بازماند از 1368 تا 1644 نیز ادبیات چین چندان رونقی نیافت. از اواسط قرن هفدهم که خاندان منچو بر سر کارآمد و تا سال 1912 حکومت کر بازار ادبیات رفته رفته رو به رونق نهاد و آثار جالب ادبیاتی متعدد عرضه شد شاعران و نویسندگانی بزرگ از جمله وانگ چه چین و یوآن سی ظهور و آثار پرارزش خلق کردند. این عده تحولی در شعر چینی پدید آوردند و خود را از قید مکتبهای ادبیاتی پرقید رهانیدند. دائره‌المعارف و فرهنگ نویسی نیز یکی دیگر از آثار منثور چینی است و یکی از مهمترین فرهنگ‌ها و دایره‌المعارف‌ها متعلق به روزگار کانگ سی (1662-1722 میلادی) می‌باشد. در طی قرون دائره‌المعارف‌های بزرگی در چین به ظهور رسید که یکی از مهمترین آنها دائر‌ه‌المعارفی بود در ده هزار جلد که در طی حدود 300 سال تألیف گردید. دائره‌المعارف دیگری در 24000 جلد کوچک و فرهنگی در 110 جلد در چین تألیف گشت. در روزگار منگ (1368-1664) یکی دیگر از مهمترین دائره‌المعارف‌ها در 24 جلد تألیف گردید‏ در نثر ساده‏‏، شعر کوتاه آهنگ‌دار – حکایات و باقی‌مانده است و افسانه‌های پادشاهان منقرض شده، ولی مقدار کمی از این قبیل کتابها تا این عصر باقی مانده اکثر آنها به بیش از ده قرن پیش نمی‌رسد. مهمترین این کتابها چندان مورد توجه علما قرار نگرفته است زیرا آنان این گونه کتابها را تحقیر می‌کنند – کتاب تاریخ ملوک سه گانه که به قرن سیزدهم یا بیشتر می‌رسد. کتاب همه – مردم برادرند در سال 1933‏ به انگلیسی ترجمه شد در این اثر چگونگی مظالم و شدت بیرحمی حکمرانان قهرمان داستان به جرد، آنگاه حلم غرقه سرخ که حکایت از آزادی و ترقی اقتصادی می‌کند و آن کتاب از بهترین رمان‌هائی است که در چین پدید آمده است و شبیه رمان مارسل پروست فرانسوی است. درامه نویسی قوی و ملی در چین دارای طرفداران و علاقه‌مندان بسیار است که اجرای آنها با آوازهای طبل‌ها شروع می‌شود و با نواختن طبل قصائدی خوانده می‌‌شود. همچین پاره‌ای قصه‌ها و در عصر حکومت سلسله یان (1260-1367) همچنین درام جدید ظهور کرد. نمایشنامه‌های چینی تصویر و توصیف میان وطن پرستان و دشمنان مملکت می‌باشد در نمایشنامه‌ از زن چیزی تا اواخر قرن نوزدهم به میان نیامده است. نمایشنامه‌نویسی چینی از مراحل ابتدائی شروع کرده تا به درجه کمال نزدیک شد و سبب اعتبار ادبیات چینی شده است. نمایشنامه‌های چینی در غبار فراموشی بود تا اینکه در این اواخر مورد توجه وا قع گشت، همچنین مناظر در نهایت گستردگی و سادگی است. از انقلاب 1911 موضوع انقلاب در ادبیات چینی راه یافت و آثاری برای عامه مردم تألیف گردید‏، مهمترین آنها هوشیه ولوسن و هنگامیکه توجه به تعلیم علوم جدید زیاد و از رغبت و اهتمام به ادبیات کلاسیک کاسته می‌شود و فنون وهنرهای ظریفه خالص چینی در این کشور رو به ضعف می‌نهد. خط چینی همانطور که بود باقی می‌ماند و حروف ابجد و الفبائی بکار نمی‌رود و برای ارتباط و اتصال میان قدیم و جدید کوشش‌هائی به عمل می‌آید، چینی‌ها نه تنها به خطوط گوناگون می‌نویسند بلکه دارای لهجه‌های مختلف هستند. در قرن بیستم از آثار غربی ترجمه‌های فراوانی وارد زبان چینی می‌شود و در نتیجه تا حدی ادبیات چینی تحت تأثیر ادبیات غربی قرار می‌گیرد همچنین از آثار ادبیاتی چینی به بسیاری از زبانها ترجمه می‌شود. پس از انقلاب 1911 شاعران و نویسندگان برجسته‌ای در چین ظهور کردند از جمله مشهورترین آنها هوشی ولوشون می‌باشند این ادیبان تا حد زیادی مخالف سنن و قواعد ادبیاتی قدیم و طرفدار الغاء بحر و وزن و قافیه‌های پیشین هستند. در سال 1917 به رهبری هوشی نهضتی فرهنگی پدید آمد و زبان رسمی جدیدی ابداع شد، آثار ادبیاتی نویسندگان خارجی مخصوصاً نویسندگان رمانتیک و رمان نویسان روسی و نویسندگان اروپای شرقی به زبان چینی ترجمه و با استقبال بسیار روبرو گشت. تقریباً از سال 1930 رمان‌ها و نمایشنامه‌های فراوان به زبان چینی نوشته شد که واقع‌بینی اجتماعی یکی از اختصاصات آنهاست. نمایشنامه‌های نویسنده عصر حاضر چینی وان چیا – بائو به بسیاری از زبان‌های دنیا ترجمه گردیده است. نزد ترکان شعر همچون نزد دري زبا نا ن و اعراب فطری نیست، لذا ترکان جمع کردن بهترین آنچه در ادب ایندو قوم وجود داشته برای ادبیات خودشان اقدامی لازم می‌دانستند وضع ترکها در مورد اخذ موضوعات و مضامین ادبی از خراسا ن و عرب مثل یونان و روم است. لهجه‌های زبان ترکی از ابتدا متعدد بوده است. ترک شرق دارای دو لهجة جغتائی و آذری است و ترک مغرب لهجه عثمانی (ترکی اسلامبولی، است) و در مشرق ادبیات ترکی اسلامبولی تا حدی مورد توجه و اعتنای ترکان مغولی هند می‌باشد. همچنانکه در ترکستان نیز این زبان ترکی مورد توجه است. همچنین آنچه به لهجه جغتائی و آذری نوشته می‌شود نزد ترکان مغرب خوانده می‌شود. در قرن پانزدهم میلادی امیر علیشیر نوا ئی کتاب محاکمه لغتین را تألیف کرد و در آن دلایلی بر اثبات رجحان زبان ترکی بر فارسی دري آورد و بعد از او در قرن شانزدهم املی بابر (ظهیر‌الدین محمد) مؤسس سلسله مغول در هند کتاب با برنامه را که از بهترین کتب نثر ترکی جغتائی است تألیف نمود. آنگاه دیوانش را منظوم کرد و مجموعه مثنوی‌های خود را به زبان ترکی جغتائی به وجود آورد. در این قرن اشعار فراوانی به لهجة‌ آذری سروده شد و در تصوف اثر عظیمی در ادبیات پدید آمد و طریقه الیسویه شیخ احمد الیسوی در شرق و غرب رواج یافت و دیوانش (دیوان حکمت) که تقریباَ در هر خانه‌ای خوا نده می‌شود زیرا اسلوب و سبکی روان دارد همچنین مولانا جلال‌الدین بلخي مثنوی را که یک اثر بزرگ ادبیات عرفانی است در 6 دفتر به زبان فارسی دري تصنیف کرد علاوه بر آن دیوان کبیر شمس تبریزی اثر این شاعر عارف را می‌توان ذکر نمود. در طریقه مولوی شعرا و موسیقیدانان برجسته ای ظهور کرد ند و این طریقه از شعر، موسیقی و سماع جانبداری می‌کرد همچنین طریقه تصوف یکتا شبیه منسوب به سید محمد ابراهیم آتا مشهور به حاج بکتاش (ق سیزدهم میلادی) از خراسان برخاست و خانقاهی در بیرآوری در شهر سولیجه ‌بر پا کرد. بکتاشه مخلوطی از اعتقادات قلندریه و الیسویه و حیدری است، طریقه بکتاشیه تا سال 1826 باقی بود. همچنین طرفداران طریقه مولویه ا شعار مولوی، عطار، سنائی، حافظ و سعدی و غیر آن از شعرای متصوف فارسی دري را با ترنم می‌خوا ند ند یکباره اشعار (قایغوسز سلطان) معروف به عبداله مغاوی را ترنم می‌کرد ند. یونس امره واحمد فقیه وغیره از بزرگان طریقه بکتاشیه بودند.
ادبیات ترکی به سه مرحله تقسیم می‌شود: مرحله تأثیر و نفوذ پذیری از ادبیات فارسی دري و اسلام، دوم مرحله‌ تأثیر پذیری از ادبیات اروپائی مخصوصاً فرانسه و مرحله سوم عصر جدید یعنی مرحله قومیت ترکی. مرحله اول ادبیات ترکی به معنای وسیع کلمه تابع ادبیات اسلامی و یکی از ملل اسلامی بود ند یک دولت و حکومت ترکی و دور این محور ادبیات تکی می‌چرخید و سخت متأثر از ادبیات فارسی دري بود و از مکاتب و مدارس ادبی اسلامی ادبای ترک فارغ‌التحصیل می‌شدند. در قرن چهاردهم نسیمی (عما د‌الدین) شاعر مشهور منسوب به فرقه اسما عيليه(برای حروف قرآن معانی خاص قائل و بحروفیه معروف بودند) تا جائیکه وی را متهم به ند قه کردند. در قرن پانزدهم نامهایی از جمله: شیخی، احمد پاشا، نجاتی می‌درخشید و گروهی از علما که توجه فراوا نی هب فقه‌اللغه و اصطلاحات می‌کردند و آثار فارسی دري را به ترکی برمی‌گردانیدند و بر ان شروحی می‌نوشتند همچنین ذکر اسامی سروری، سود، این کمال ضروری است. در قرن شانزدهم ادبیات ترکی به اوج کمال رسید. و سلیمان قانونی، سلطان عثمانی مردی شاعر بود و عده‌ای از ادبا به دورش جمع می‌شدند از سلمان قانونی د یوانی به جا مانده که در آن تخلص محبی کرده بود. بزرگترین شاعران این قرن ترکی باقی و فضولی بودند و در این روزگار دیگر ادبیات ترکی جنبه تقلید ودنباله روی از زبان و ادبیات فارسی دري نداشت و اشتباه است که اگر اشعار این دوره را ابتکاری ندانیم و کسانیکه در معانی اد بی ترکی دقت لازم معمول دارند بخوبی متوجه می‌شوند که ادبیات این زمان ترکی دارای خیال و فکر تازه است ودر آ نها از فتوحات نظامی و اصلاحات داخلی دولت ترکیه عثمانی مطالب فراوانی به چشم می‌خورد. در قرن هفدهم سبک و شیوه ادبیات فارسی دري در نفعی متجلی است اما غزلیات و هجویاتش خوبی و جمال کافی ند ا رد. همچنین (یحیی افندی) که در غزل تفوق داشت. در این قرن نویسندگان مبارز و برجسته‌ای ظهور کردند- ادبیات ترک در دوران امپراطوری عثمانی رونقی فراوان یافت حتی سلاطین عثمانی نیز شعر می‌سرودند از جمله سلطان سلیم دیوا نی از اشعار خویش به جا گذاشت تقریباً هر که در ترکیه عهد امپراطوری عثمانی سوادی داشت شعر می‌سرود، در طی 6 قرن حکومت امپراطوری عثمانی 2200 تن شاعر نام آور ظهور کرد که در بین آنان نام 12سلطان، عده زیادی شاهزاده ذکر شده است. این شاعران بیشتر از مضامین اشعار فارسی دري و عربی سود می‌جستنتد و در ستایش خدا وسلطان زمان و زنان شعرهای فراوان فراهم ساختند. در قرن چهاردهم احمدی سیواس از شاعران نام آور ترک زبان بود که در سال 1413 درگذ شت از سبک نظامی گنجوی و اسکندرنامه وی الهام گرفت و در آن از غلبه اسکندر ، تاریخ و دین و فلسفه خاورمیانه را از ابتدا تا دوران سلطنت با یزید اول به تفصیل شرح دا ده و به رشته نظم درآورده است. اولین کسی بود که در تاریخ ترک را نظم کرد احمد پاشا یکی دیگر از شاعران بزرگ زبان ترک بود که خیلی مورد توجه سلطان محمد دوم قرار داشت تا جائیکه این شاعر را به وزارت خویش برگزید اما چون احمد پاشا دل به غلام بچه‌ای از ملتزمان شاه بست سلطان بر وی خشم گرفت و او را به شهری تبعید کرد، تا اینکه در سال 1496 درگذشت. نجاتی از شاعران بزرگی بود ه به ترکی اشعاری بسیار جالب می‌سرود و از مداحان خاص سلطان محمد دوم و سلطان با یزید دوم بود و در سرودن غزل به ترکی مهارتی بسیار داشت و اشعارش از آثار پر اوج ادبیات ترک محسوب میگردد وفات نجاتی در سال 1508 رخ داد. بزرگترین غزالسرای ترک دربار عثمانی محود عبدالباقی بود، وی نخست به کار زین سازی اشتغال داشت اما ناگهان از این حرفه دست کشید و به شاعری و مدیحه‌سرائی پرداخت و از انعامات سلطان سلیمان بهره فراوان یافت و در مرثیه‌ای که برای سلطان سلیمان سرود هیجان و التهاب بسیار دیده می‌شود. از جمله نرجسی را می‌توان ذکر کرد. کتب متعدد غیر مشهوری در آن زمان پد ید آ مد اما اکنون آنها دارای اهمیت است از قبیل: کتاب سیاحت نامه اولیا چلبی و در این قرن «ساز شاعر لری» که به تعداد فراوان در میان فرقه‌های تصوف و سپاهیان وجود داشتند که آنها را در فرقه مولویه، بکتاشیه و قزلباش و سپس انکشاریه بودند. در قرن هجدهم شعرائی همچون خواجه راغب پاشا، شیخ غالب و ندیم ظهور کردند و این عصر در تاریخ ترکی به عصر خزامی معروف است. با اینکه در این دوره فتور و سستی در کار دولت پدید آمده بود و سلطان عثمانی از علما و هنرمندان حمایت می‌کرد و وزیرش نیز در کمک به این امر مهم مقدم بود و بر اثر حمایت این وزیر و توجه و عنایت سلطان به کارهای علمی و هنری و ادبی پرداخت و یک مجمع اد بی پیشرفته نیز در استانبول پدید آ مد. شیخ غالب در کتابش حسن و عشق مطالب جالب ادبی آورده وی آخرین شاعر دوره نخستین و مرحلة‌ اول ادبیات ترکی به شمار می‌رود. در نیمة‌ اول قرن نوزدهم ادبیات کلاسیک همه قوت و اصالتش را از دست داد و شعر عاجز از ابداع چیز تازه‌ای ضمن پابندی به اصول و قواعد شد و حیات شعر ترکی به کلی آکنده از تکرار افکار بوسیله تعابیر محدود گشت وضع به همین منوال بود تا اینکه ادیبان بزرگی همچون: شناسی، ضیا پاشا، عبدا‌لحق حامد، نامق کمال ظهور کردند، و عصر جدیدی در ادبیات ترکی گشودند و آن دوره مرحله دوم ادبیات ترکی است. این مرحله با ضابطه و دستور تنظیماتی که در سال 1839 را روزگار سلطان عبدالمجید صادر شد و احکام و شریعت اسلامی جای خود را به مبادی جدید انقلاب کبیر فرانسه داد همانطور که این انقلاب سراسر اروپا را فرا گرفت. ادبیاتی که در این دوره آمد از افکار غربی مخصوصاً ادبیات فرانسه سخت متأثر بود لیکن عده‌ای در اخذ شیوه‌های ادبی غربی راه غلو و مبالغه پیمودند. و از شرق برید ند و دور گشتند در نتیجه ادبیات ترکی اصالت خود را از دست داد واز جرگه ادبی اسلامی و فارسی دري خارج شد. در نیمه قرن نوزدهم دائره نفوذ و وسعت ادبیات ترکی از خوارزم تا اندلس بود و در این مناطق مسلمانانی می‌زیستند که کم و بیش زیر نفوذ دولت عثمانی بودند. ادبیات ثروت فنون، محمد عاکف ارزش و اهمیت فکر اسلامی را در ادبیات ترکی تا حد زیادی آشکار کرد. در این اواخر ادبیات ملی ترکیه به وجود آ مد و ادیبان جد ید در تبلیغ و بحث قومی و ملی ترکی پرداختند و از شیوه‌های قدیمی یعنی پیروی از ادبیات اسلامی، فارسی دری و اروپائی تا حد زیادی دست کشید ند و به مرحله سوم ادبیات گام نهادند. ضیا کوک الب از شعراء و نویسندگان، عمر سیف‌الدین، خالد ادیب درین عصر ظهور کردند و آراء شاعر اشتراکی ناظم حکمت منتشر گشت و انتشار آنها به مقیاس وسیعی صورت گرفت و خط عربی متروک و خط لاتین به جای آن از سال 1928 معمول شد.
نجاتی جومالی Necati Cumali شاعر، نمایشنامه نویس، داستان پرداز ترک در سال 1921 به دنیا آ مد، تحصیلات ابتدا ئی و متوسطه را در ازمیر و رشتة‌ حقوق را در داشنگاه انقره به پایان رسانید، نخست بکار وکالت پرداخت، مد تی مسوول مطبوعاتی ترکیه در پاریس بود و از سال 1958 تا 1964 با رادیو استانبول همکاری کرد و اکنون به کار شاعری و نویسند گی پرداخته و دل و جان به ادب سپرده است، در بیان عشق به زند گی و بحث در باب عشق به طور کلی ظرا فت خاص در اشعارش نشان داده است. نجاتی جومالی بیشتر از لحاظ شعر شعرت دا رد و با اینحال داستانها، کتابها و نمایشنامه‌هایش در سراسر ترکیه حتی خارج از کشورش طرفدار و خوانند دارد. مجموعه‌های متعددی از ا شعارش تاکنون انتشار یافته و آخرین اثرش مجموعه شعری است به نام خوشه‌ها آبستنند در سال 1970 انتشار یافته است. مجموعه دریای بارانی این شاعر در سال 1968 جایزه شعر انجمن زبان ترک را ربود. مجموعه‌ای از اشعار آپولینر را به زبان ترکی ترجمه کرد. نمونه‌هائی که از آثار ترکان قدیم (مربوط به پیش از میلاد) به دست آ مده در دو لهجه است: لهجه شمالی «گوک تروک» و لهجة جنوبی «اویغور» پس از اسلام از قرن دهم میلادی به بعد او یغوری را به نام «لهجه خاقا نی» خواند ند. همه آثار اد بی ترک از قرن هشتم تا قرن سیزدهم میلادی تنها در این لهجه نوشته شده است. در قرن پانزدهم این لهجه را به نام جغتای (پسر چنگیز) «جغتائی» خوا ند ند. در تاریخ ادبیات همة آثاری را که بدین لهجه‌های نوشته شده مربوط به «لهجة‌ شرقی ترکی» می‌دانند. لهجه‌هائی که از لهجة‌ شمالی «گوک تورک» به وجود آ مده و آثار دوران بعد از اسلام آن از قرن سیزدهم بدین سوی پدیدار گردیده است در اصطلاح تاریخ ادبیات زبان ترکی «لهجة غربی ترکی» و یا «لهجة اوغوزی» Oguz خوانده می‌شود. همانگونه که ذکر شد در میان قرن هشتم و سیزدهم که دوران مهاجرتها و جا به جا شدن اقوام متکلم به لهجه‌ها بوده – به هیچ اثری در این لهجه‌ها بر نمی‌خوریم. در این سده‌ها یکه سوار میدان سخن گویندگان اویغوری (خاقانی)‌اند: از اثر معروف یوسف خاص حاجب «غود اتغوبیلیک» بگیرید تا «دیوان لغات ترک» محمود کا شغری و سخنان احمد به سوی و ا شعار علی شیر نوائي و بابرشاه و ابوالقا ضی بهادر خان که هر یک به جای خویش با سخن خود این فاصله را پر می‌کنند تا نوبت به گویندگان لهجة غربی- اوغوز- برسد. با ‎آغاز قرن سیزدهم که دامنة موج مهاجرتها تا مرز اروپا کشانده شد و سلجوقیان در پهنة‌ وسیعی بساط فرمانروائی خویش را گستردند بهار ادبیات لهجه‌های غربی ترکی – اوغوز- آغاز شد. از همان اول به علت شرایط اجتماعی و سیاسی، ادبیات برگزیدگان قوم، از سوئی از سخن عارفان و سالکان راه حق، از سوی دیگر از شعر و هنر تودة مردم جدا می‌شود و این جدائی در طی قرون همچنان به جای می‌ماند تا به شیوه‌های سخنوری نو در قرن بیستم می‌رسیم که خود داستان مفصلی دارد که باید در جای دیگر گفته شود. پس برای شناختن ادبیات ترک درگذشته باید با چند اصطلاح آشنا شد. کلمة‌ «دیوان» یا «دیوا نی» از مهمترین آ نهاست. این کلمه در ترکی به هفت معنی به کار می‌رود: 1- دفتر مخصوص دولتی . 2- مجلس مشوت جنگی. 3- تختی که سلطان عثمانی بر آن می‌نشست. 4- محکمه عالي . 5- آئین احترامی که در حضور بزرگان مراعات آن واجب بود. 6- مجموعه « مدونی» در موضوعی خاص مانند «د یوان لغات ترک». 7- مجموعة اشعار سرایندگان بزرگ که مورد نظر سخن شناسان برگزیده بودند چون «د یوان ندیم»، «دیوان باقی» و یا « د یوان فضولی». اصلاح «ادبیات دیوا نی» شاید از این معنی آخر سرچشمه گرفته باشد. در هر صورت «ادبیات د یوانی» ترک به معنای «ادبیات ترک» به طور اعم نیست. چنانکه اشاره شد تنها شاخة‌ برومندی از آن است در کنار شاخه‌های دیگر، یعنی «ادبیات تودة‌ مردم» و «ادبیات تکایا». اکنون باید دید که «ادبیات دیوا نی ترک» در چه شرایطی به وجود آمد و چرا از ادبیات «مردم» و «تکایا»جدا شد. یکی از خصوصیات «ادبیات د یوانی» انتساب آن به دربار است. این ادبیات در بیرون از آن، تکیه‌گاهی نداشت چنانکه در میانة‌ انقراض دولت سلجوقیان و آغاز قدرت و حشمت آل عثمان که کار به دست امرای سا دة محلی افتا ده بود رشتة‌ زرین این ادبیات نیز از هم گسست. برای اینکه بار دیگر شعرای دیوانی در صحنه ادبیات ترک پدیدار گردند می‌بایست تا دوران سلطنت ییلد یرم با یزید خان صبر کرد. از خصوصیات دیگر « ادبیات دیوا نی ترک» خراساني بودن منشأ آن است. زبان فارسی دري در دربار سلجوقیان آناطولی زبان تشخص و رسمیت بود (همانند ارزشی که زبان فرانسه، وقتی در دربار تزارها و خاندانهای اشرافی روسیه داشت و بر زبان روسی ترجیح داده می‌شد): تا قرن سیزدهم میلادی که ر فتارما ‎آغاز می‌گردد زبان فارسی دري نیز به اوج زیبائی و شکوه خود رسیده بود.حکام فرمانروایان ترک در زیر تأثیر قدرت این ادبیات قرار می‌گرفتند و آن را به زبان ترکی مردم کوچه و بازار ترجیح می‌دادند. چون طرز تربیت اشراف ترک نیز طوری بود که از همان اوان طفولیت، زبانهای فارسی و عربی را بدا نها می‌آموختند، در درک دقایق ادب فارسی دري اشکالی پیش نمی‌آید و آشنائی به این زبانها علامت مشخصه تربیت نیکو و تبار والا به شمار می‌رفت از اینرو وقتی که بنا شد سخن از شعر و ادب به میان آید، در محافل اشراف زادگان طبعاً الگوی فارسی دري رجحان یافت بدینگونه در این محافل بنیان سخن ترکی بر شالودة عرف ادب فارسی دري قرار گرفت. ليکن چون هدف نشان دادن قدرت درک دقایق سخن بود و نکته بینی، بنا بر این لذت حل معما و کشف راز نیز بر لذت درک زیبائی شعر افزوده ناچار پس از مدتی تردید از میان سبکهای مختلف نظم فارسی دري سبک هندی بیشتر مورد نظر قرار گرفت. در اینجا نکتة دیگری نیز در کار است: معیار شعر زیبا و سخن دلپذیر در همه‌ زمانها و مکانها یکسان نیست در زند گی ملتها دوره‌هائی فرا می رسد که به کلیه مقیا سها دگرگون می‌شود. در هر صورت وقتی که نظم فارسی دري الگوی ادبیات دیوانی ترکی قرار گرفت سخن شناسان خراسا ن در آنزمان کلام مکلف و مصنع را ارج فراوان می‌نهادند از اینرو راهی که در پیش پای برگزیدگان ادب ترک گذشته شد راه پرپیچ و خمی بود که بعدها به سبک هندی منتهی شد. از اینجاست که وصفی ماهر قوجاتورگ منتقد ترک در تشریح وضع محیطی که شعر دیوانی ترک در آن به وجود آ مد چنین می‌گوید: «تا تمایل به لوکس و زینت دوستی شدت نداشت نظم به شیوة پرتکلف و سخن آرا ئی خراسا ن ( دري )آن دوران مورد توجه قرار نگرفت ليکن همینکه برخی از امیران آناطولی اندک استقراری یافتند (در نیمه دوم قرن چهاردهم) ا زخراسا ن خواستند دستگاه با شکوهی برپا کنند. از خراسا ن شاعرانی را به دربار خود خوا ندند و رسم کهن را تازه کردند این جریان پس از نیرو گرفتن عثمانیان شدت یافت و بار دیگر شعر دیوانی شکوفان شد» داستان را از آغاز آن بازگوئیم: سر سلسله سخن سرایان «ادبیات دیوا نی» ترک شاعری است به نام «خواجه دهانی» از اهل خراسان که در قرن سیزدهم میلادی در دربار سلطان علاءالدین سوم از سلجوقیان روم می‌زیست. برخلاف عرفای هم دوره‌ خویش شاعری بود منسوب به دربار. او شعر د یوا نی ترک را با همة خصوصیات آن با مضامینی که خاص فارسی دري بود پایه‌گذاری کرد. بدینگونه دوران ادبیات دیوا نی با قراردادهای خاص خود با کلیشه‌ها و تشبیهات و ابهامات و کنایات و زبان پیچیدة آن آغاز گردید. در این ادبیات شکل، اهمیت به سزا ئی دارد. بیت وا حد کلام منظوم است. هر اندیشه‌ئی و مضمونی در قالب یک بیت جای می‌گیرد و ارتباط مضمون دو بیت که از پی هم آمده ضرورتی ندارد. قوا فی بر حسب قراردادهای خراسا ني و عربی به کار گماشته می‌شود. وزن، برخلاف معمول ادبیات تود ئی ترک، چون نظم فارسی دري و عربی، بر مبنای عروض قرار گرفته است. این مسأله به طور غیر مستقیم در زبان شعر تأثیر فراوان کرد. زیرا برای سخن سرایان استعمال کلمات و ترکیبات عربی و فارسی دري در اوزان عروضی آسانتر می‌نمود؛ از سوی دیگر قبول تشبیهات و ابهامات و کنایات فارسی دري این امر را ضروری ساخت. همینکه این در باز شد دیگر قید و بندی درآوردن لغات عربی و فارسی دري در کار نماند سخن سرا آزاد بود که هر لغتی را که مایل است از این دو زبان وارد کلام خود سازد، از یان رهگذر مترادفات فراوان در دفتر نظم شاعران راه یافت و بدینگونه درک سخن آنان برای کسانیکه در بیرون از دایره‌ تنگ محیط اشرافی آنان بود ند غیر ممکن گشت. ادبیات دیوا نی دارای زبانی شد تا قراردادهای خاص خود این زبان(که برخی مؤلفان آنرا «زبان ادبی عثمانی» می‌خوانند)، نه فارسی دري و نه عربی بوده و نه شباهتی به ترکی داشت. تنها پیوند آن به زبان مردم بود. قواعد کلی دستوری از دور بر آن حکم می‌راند آنهم با استثناهای بسیار و مراعات نوعی کاپیتولاسیون اد بی در موارد بیشمار، شاعر دیوا نی تشبیهات و استعارات فراوانی از نظم فارسی دري به عاریت گرفت. برخی از این تشیهات تا درون توده‌های مردم نفوذ یافت و در «ادبیات توده ‌ئی» نیز به کار گرفته شد. در شعر د یوانی ترک از این پس همواره با این عناصر روبرو می‌گردیم: زلف: از نظر شکل: سنبل، مار … از نظر رنگ: کافر ، شب، سایه … از نظر بوی: مشک، عنیر و غالیه را به یاد می‌آورد. چشم:از نظر شکل: نرگس، بادام، آهو … از نظر رنگ: کافر، سیاه … و صفات مست، پرناز، خمار، بیمار، خسته … را به یاد می‌آورد. رخسار و عذار: از جهات مختلف: صبح، خورشید، نور، آئینه، آتش، یاسمن، لاله، ارغوان، مصحف، پری، … را به یاد می‌آورد. لب ودهان: از نظر کوچکی: میم، غنچه، ذره، نقطه، هیچ، راز … از نظر رنگ: لعل، شراب، یاقوت، لاله … و از سایر جهات: آب زندگی،کوثر، شکر … را به یاد می‌آورد. قد و بالا: یادآور سرو، چنار، نهال، شمشاد، الف، آفت، قیامت، فواره … می‌باشد. یار: یادآور پری، ملک، حور، شه، پادشه، بت، نگار، گل، نور، خضر، عیسی، طبیب، زندگی، ظالم، جفا پیشه، بی‌وفا … می‌باشد. عاشق: یادآور شیدا، ویران، پریشان، افتاده، گریان، شکیبا … می‌باشد. تمهای اصلی شعر د یوانی نیز به صورت شگفتی‌آوری در همه شاعران یکسان است از جمله: عشق ( با اشارات گریز ناپذیر به عشقی که در میان گل و بلبل و شمع و پروانه فرض طبیعت شده است) طبیعت (که موجود و ملموس نیست، طبیعت مینیاتورهای شرقی است، طبیعتی است مجازی) و دیگر، مضامین ماوراء‌الطبیعة اسلامی و آنگاه مرگ و جبری گری و بدبینی. همان اندا زه که طبیعت ادبیات دیوانی مجازی است باید گفت که ششصد سال در قلمرو این ادبیات دلبری، (بدون توجه به حقایق زند گی با او صاف قرار دادی و زیبائی مینیاتوری خود) فرمان راند که سرو قد، ماه روی، نرگس، چشم، کمان ابرو، تیر مژگان، نقطة دهان ، لعل لب، موی میان بود… سبک شعر دیوا نی سا ده نیست وصول به معنی اصلی آن نیازمند دا نستن مقدما تی‌ ست و در گرو گشودن رموز آن به سر انگشت تجربه و مهارت، همان مهارتی که پرفسور دکتر علی نهاد تارلان سالهای سال است با حوصله و شکیبائی به منشی (که رنج خوا ندن منتهای کهن را بر خود هموار می‌سازند و بار دیگر الفبای کهن عربی – ترکی را می‌آ موزند) یاد می‌دهد، مهارتی که در ترکیه امروز بسیار کمیاب شده و تخصصی که جز پروفسور تارلان، دانشوران انگشت شماری بدان دست دارند. بیشتر ا شعار د یوانی ترک به نظر کسانی که با شعر فارسی دري آشنایند در برخورد اول گنگ می‌آید. ح تی انس با نمونه‌های فارسی دري سبک هندی نیز همه معما را حمل نمی‌کند. زیرا این سبک در دست سخن پردازان ترک مقید به قیود تازه ‌ئی شده است. در این میان یک سلسله قراردادها و سیستم‌های تفسیر و تعبیر خاصی به وجود آمده که برای پی بردن به مضمون و معنی ابیات نظم دیوا نی، ناچار باید بر آن‌ها اطلاع یافت. باری پس از آنکه دوران خواجه دهانی نخستین شاعر دیوا نی به سر آمد به علت زوال دولت سلجوقیان، چنانکه گذشت، ریشة این نهال نو رسیده نیز خشکید. به ظهور آل عثمان باز زمینه برای رستاخیز ادبیات دیوانی آماده گردید. این بار شاعری به نام خواجه مسعود، معمار این کاخ بود.
و با ترجمة‌ بخشهائی از بوستان سعدی طبع آزمائی کرد زبان وی هنوز فاصله زیادی از زبان توده مردم نداشت. در جائی که سعدی گفته بود: چو بینی یتیمـی سر افکنده پیش مده بوسه بر روی فرزند خویش او چنین سرود: Yetimi goricek yere depmelgil, And karsi ogancigin opmegil لیکن این فاصله به سرعت در نور دیده شد؛ به زودی ادبیات مطنطن شعر دیوانی به جای این سخنان که هنوز آهنگ صدای مردم کوچه وبازار در آ نها معکس است نشست. به دنبال پیشاهنگان، دیگران فرا رسیدند. شمارش نامهای همه‌ گویندگان شعر دیوا نی اگر هم میسر باشد به دفترها نمی‌گنجد. برای اینکه خوانندگان را فی‌الجمله آشنائی به دست آید تنها به ذکر نام پیشروان و ستارگان قدر ا ول و دوم این سبک بسنده می‌کنیم و نام استادان بزرگ و مسلم را باخطی درشت ‌تر از دیگران مشخص می‌سازیم: در قرن چهاردهم: نسمی، احمدی، قاضی برهان‌الدین؟ در قرن پانزدهم: شیخی، احمد پاشا، نجاتی بیگ؟ در قرن شانزدهم: فضولی، باقی، خیالی بیگ، روحی بغدادی. در قرن هفدهم: نفعی، نایی، شیخ‌الاسلام، یحیی افندی، نائلی، نشاطی. در قرن هیجدهم: ندیم، شیخ غالب، نحیفی، قوجه راغب پاشا، فاضل اندرونی. در قرن نوزدهم: واصف اندرونی و عزت ملا. ادامة‌ «ادبیات دیوا نی» بدون وجود د بدبه‌ اشرافی و شرایط پر زرق و برق و شکوه درگاه جهان گشایان ممکن نبود. به همان نسبت که نقش و نگار کاخهای «دوران لاله» رنگ باخت سرود این نغمه پردازان برج عاج نشین نیز به خاموشی گرائید. از آن همه هیاهو و گیرودار تنها یادی به دفترها و انعکا سی در د یوانها از جمله دیوان «نائلی» به جای ماند.
February 6th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان